حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: نماز ستون دین است و ستون را نمیتوان خواند بلکه باید آن را اقامه کرد. آنچه که خداوند در آیات مختلف در قرآن کریم به آن دستور داده است اقامه صلاه است نه خواندن نماز است. بر این اساس اگر این نمازهایی که خوانده میشود تنهی عن الفحشا نیست به خاطر این است که مردم کاری را میکنند که شرع به آنها دستور نداده است یعنی به جای اینکه نماز را اقامه کنند نماز را میخوانند.
آیتالله جوادی آملی میگوید: کار شیطان این نیست که شما را بکُشد یا مالتان را بگیرد، او از شما جان و مال نمیخواهد، بلکه فقط دو چیز میخواهد: دین و آبرو! شیطان تا انسان را بیدین و بیآبرو نکند، دستبردار نخواهد بود.
آیتالله جوادی آملی میگوید: اگر کسی شاکر بود و کمتر خود را دید خداوند، به او رشد علمی و شخصیتی عطا خواهد کرد؛ اما اگر کسی خود را دید یا فقط برای ارائه به مردم علم آموخت، چنین فردی علمفروش است و بعید است به جایی برسد.
آیتالله جوادی آملی میگوید: امام رضا(ع) وقتی سفره پهن میشد کاسهای خالی طلب میکرد و بهترین غذای سفره را در آن میگذاشت و دستور میداد به مستمند دهند؛ سپس شروع به غذا خوردن میکرد.
امام جواد(ع) در پاسخ به درخواست کسی که خواستار نصیحت اخلاقی از ایشان بود، فرمود: گوش میدهی یا میخواهی ما حرفی زده باشیم و تو هم چیزی شنیده باشی؟ عرض کرد: گوش میدهم، پس فرمود: صبر را تکیهگاه خود قرار بده!
آیتالله جوادی آملی میگوید: وقتی میگوییم سالکی سوی مکه میرود و عازم حرم الهی است، یعنی سالک در درون خود سیر میکند و چنین سالکی از جهل علمی به علم و از جهالت عملی به عقل عملی، از تکبر به تواضع، از کینه و حسادت به صفا میرسد.
آیتالله جوادی آملی، قفل قلب را معاصی و گناهان میداند و میگوید: اگر کسی با قرآن محشور نبود و در آیات آن تفکر و تدبر نکرد، دلش بسته و قفل است که البته کلید آن توبه است.
حضرت آیتالله جوادی آملی در نوشتاری به مناسبت میلاد با سعادت امام رضا علیه السلام تحریف ناپذیری و مصونیت قرآن در کلام امام هشتم(ع) را تبیین کردند.
خداي سبحان فرموده است که : ما راه درمان را به مؤمنین نشان ميدهيم نه تنها طبيب ميفرستيم نه تنها دارو ميفرستيم بلكه شفا ميفرستيم..
حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی در درس خارج فقه خود بیان کرد: اگر یک عالمی بخواهد به همین آسانی کسی را خارج از دین بداند مقلدین او دست به اسلحه خواهند برد. عالم و فقیه باید بداند چه میگوید و با ادب و احترام سخن بگوید و اگر کسی مخالف حرفش را زد به راحتی حکم به تکفیر او ندهد. اگر کسانی مانند شیخ وحید بهبهانی و امثال او نبودند بعید نبود که شیعه هم دچار سلفیت و تکفیریت میشد. عالم و فقیه باید بداند که چگونه و کجا چه حرفی بزند.