در ابتدای خلقت، غیر از خداوند تبارك و تعالی و عالین، یعنی عالیترین مخلوقات، هیچكس و هیچ چیز نبود. امام باقر(ع) در اینباره فرمودند:
«خداوند بود و هیچ چیز غیر از او نبود و هیچ پیدا و ناپیدایی وجود نداشت. سپس اوّلین خلقتی را که آغاز کرد، این بود که محمّد(ص) را خلق نمود و اهل بیت را همراه وی، از نور و عظمت او آفرید.»1
خداوند، عالین را خلق نموده بود؛ در حالیکه نه آسمانی بود، نه زمینی، نه بهشتی، نه آتشی، نه لوحی و نه قلمی.2 ذات اقدس الهی بود و آنها بودند كه خالق خود را عبادت میكردند. پیامبر(ص) در اینباره فرمودند:
«... ای علی! اگر ما نبودیم، آنگاه آدم(ع) و حوّا و بهشت و جهنّم و آسمان و زمین خلق نمیشد. پس چگونه از ملائك برتر نباشیم و حال آنكه ما در شناخت خداوند و تسبیح و تهلیل و تقدیس او، بر آنان پیشی گرفتیم؟ زیرا اوّلین موجودی كه خدای عزّوجلّ خلق فرمود، روح ما بود كه آن [ارواح را] به توحید و تمجید خود، گویا فرمود. سپس ملائك را خلق نمود. پس چون آنان ارواح ما را [به صورت] نوری واحد مشاهده كردند، شأن و منزلت ما را عظیم داشتند. پس ما تسبیح گفتیم تا ملائك بدانند كه ما موجوداتی خلقشده [خداوند] هستیم ... سپس خدای تبارك و تعالی، آدم(ع) را خلق فرمود و ما را در صلب او به ودیعت نهاد و ملائكه را برای بزرگداشت و اكرام ما، به سجده بر او فرمان داد و سجده ملائك برای خداوند از سر عبوديّت و برای آدم(ع) برای اكرام و اطاعت بود؛ زیرا كه ما در صلب او بودیم ... .»3
خداوند عالین(ع) را هنگامی آفرید که نه آسمان برافراشته بود و نه زمین گسترده، نه عرشی، نه بهشتی و نه دوزخی. آنها خداوند را تسبیح میکردند، آن هنگام که تسبیحکنندهای نبود. این قسمتی از سخنان رسول اكرم(ص) است كه میفرمایند:
«خداوند تعالی ما اهل بیت را هنگامی آفرید که نه آسمان بر افراشته بود و نه زمین گسترده، نه عرشی و نه بهشتی و نه دوزخی. ما خداوند را تسبیح میکردیم، آن هنگام که تسبیحکنندهای نبود. هنگامی که خداوند خواست جهان را بیافریند، نور مرا شکافت و از آن عرش را بیافرید؛ پس نور عرش از نور من است و نور من از نور خداست و من برتر از عرش هستم. آنگاه نور عليّبن ابیطالب(ع) را شکافت و از آن، فرشتگان را آفرید؛ پس نور فرشتگان از نور عليّبن ابی طالب(ع) است و نور وی از نور خداست و نور علی(ع) برتر از ملائکه است. آنگاه نور دخترم را شکافت و از آن آسمانها و زمین را بیافرید؛ پس نور آسمانها و زمین از نور دخترم فاطمه است و نور فاطمه از نور خداست و او والاتر از آسمانها و زمین است. آنگاه نور حسن را شکافت و از آن خورشید و ماه را آفرید؛ پس نور خورشید و ماه از نور حسن است و نور وی از نور خداست و حسن والاتر از خورشید و ماه است. آنگاه نور حسین را شكافت و از آن بهشت و حورالعین را آفرید. پس نور بهشت و حورالعین از نور حسین است و نور حسین از نور خداست و حسین والاتر از بهشت و حورالعین است. سپس خداوند از نور حسین، ائمّه دیگر را آفرید. آنها عليّبن الحسین و محمّدبن علی و جعفربن محمّد و موسیبن جعفر و عليّبن موسی و محمّدبن علی و عليّبن محمّد و حسنبن علی و حجّـ[بن الحسن المهدی: هستند.»
امام باقر(ع) در حدیثی، ادامه ماجرا را چنین روایت میفرمایند:
«سپس خداوند به رسولش فرمود: «قسم به عزّت و جلالم! اگر تو و علی و خاندان شما نبودید، بهشت و جهنّم، زمین و آسمان، ملائکه و هیچ مخلوق دیگری را نمیآفریدم. ای محمّد! تو خلیل، حبیب، برگزیده و محبوبترین مخلوق من هستی و اوّلین کسی هستی که من خلقت را با آن ابتدا کردهام و پس از آن علی و بعد از او ائمّه را آفریدم... .»
سپس امام باقر(ع) فرمودند:
«ما علّت خلق مخلوقات و سبب تسبیح و عبادتشان هستیم. سبب معرفت خداوند ماییم. پس از آن، خداوند نور ما را در صلب آدم قرار داد...4»5
بعدها موجوداتی به نام ملائك و سپس اجنّه و شِبْه انسانها خلق شدند. شبه انسانها، موجوداتی شبیه آنها بودند و روی زمین زندگی میكردند كه قبل از خلقت آدم(ع) همگی از بین رفتند.
خلقت و صورتگری انسان و سپس سجده ملائك بر آدم(ع)
«وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِینَ؛6
و در حقیقت شما را خلق كردیم. سپس به صورتگری شما پرداختیم. آنگاه به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده كنید. پس [همه] سجده كردند؛ جز ابلیس كه از سجدهكنندگان نبود.»
انسان خلق شد؛ بعد از خلق، صورتگری شد؛ بعد از خلق شدن و صورتگری شدن، خداوند از بین انسانها، حضرت آدم(ع) را انتخاب كرد. هنگامی رسید كه حضرت آدم(ع) در خود، نوری عظیم احساس كرد. شرح این واقعه را امام سجّاد(ع) اینگونه میفرمایند:
«خبر داد مرا پدرم امام حسین(ع) از پدرش که رسول الله(ص) فرمودند: «ای بندگان خدا! به درستی که حضرت آدم دید که نوری عظیم از صلب او ساطع است و این در حالی بود که حق تعالی اشباح ما را از بالای عرش به پشت آن حضرت منتقل ساخت و آدم نور را میدید و اشباح را نمیدید. پس آدم گفت: «پروردگارا! این نورها چیست؟» خداوند عزّوجلّ فرمود: «این نورهای اشباحی است که انتقال دادم ایشان را از بهترین جاهای عرشم به پشت تو و به این سبب امر کردم ملائکه را که تو را سجده کنند؛ زیرا تو ظرف و جایگاهی برای این اشباح گردیدی.» آدم گفت: «پروردگارا! کاش این شبحها را برای من ظاهر میکردی!» پس حق تعالی فرمود: «نظر کن به بالای عرش.» چون آدم نظر کرد، نور شبحهای ما از پشت آدم بر بالای عرش تابید و صورتهای نورهای شبحهای ما در عرش منطبع شد؛ چنانچه صورت آدمی در آینه صافی منطبع میشود. پس چون آدم اشباح ما را در عرش دید، پرسید: «پروردگارا! این اشباح چیست؟» فرمود: «ای آدم! اینها شبحهای بهترین مخلوقات و آفریدههای منند. ای آدم! این محمّد است و من در افعال خودم حمید محمودم، مشتق کردم برای او نامی از نام خودم و این علی است و منم عليّ عظیم، مشتق کردم برای او نامی از خودم و این فاطمه است و منم فاطر و از نور پدیدآورنده آسمان و زمین و فاطمه جدا کننده دشمنان من است از رحمت من در روز قیامت و فاطمه قطعکننده دوستان من است، از هرچه موجب عیب و بدی ایشان است. پس برای او نامی از نام خودم مشتق کردم و این حسن و این حسین است و منم محسن و مجمل، از برای ایشان نامها از نام خود مشتق کردم.
اینها برگزیدگان خلایق منند و گرامیترین بندگان منند. به بركت ایشان قبول طاعت میکنم و به بركت ایشان میبخشم و به واسطه ایشان عقاب میکنم و به بركت ایشان ثواب میدهم. پس ای آدم! به وسیله ایشان به سوی من متوسّل شو و اگر تو را داهیهای و حادثهای عارض شود، ایشان را در درگاه من شفیع خودت بگردان که من قسم خوردهام بر خود؛ قسم حقّی که هیچ امیدواری را به ایشان ناامید نگردانم و هیچ سائلی که به شفاعت ایشان سؤال کند، رد نکنم.» پس هنگامیكه آدم خطا نمود، خداوند متعال را به توسّل از ایشان خواند تا اینكه توبهاش مقبول شد.»7
به این ترتیب، پروردگار عظیم، نور ائمّه هدا(ع) را در آدم(ع) به ودیعه گذاشت و سپس فرمود:
«ای ملائك! بر آدم(ع) سجده كنید كه گوهری گرانبها در او گذاشتهام.»
او ظرف و جایگاه نور ائمّه(ع) شده بود؛ پس باید بر او سجده مینمودند. هركس در مقابل نور ائمّه، استكبار ورزید و سجده اطاعت به جای نیاورد، از جایگاهی كه داشت، اخراج گردید. در حقیقت خداوند تبارك و تعالی به ملائكه فرمود:
«ای ملائكه! در جایگاهی كه شما هستید، شما را نمیرسد كه نسبت به پذیرش ولایت ائمّه و اطاعت از آنها، استكبار و دشمنی بورزید و بایستی سجده اطاعت و اكرام به جای آورید.»
علّت سجده نكردن ابلیس
«قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ؛
فرمود: «چون تو را به سجده امر كردم، چه چیز تو را باز داشت از اینكه سجده كنی؟» گفت: من از او بهترم. مرا از آتش آفریدی و او را از گِل آفریدی.»
به این ترتیب ابلیس لعین تكبّر و دشمنی خودش را نشان داد.
«او خود را با آدم مقایسه نمود و گفت: من را از آتش و آدم را از گل آفریدی؛ در حالی كه اگر گوهری كه خداوند آدم را از آن خلق كرده با آتش مقایسه گردد، نور و روشنایی (آن گوهر) بیشتر از آتش خواهد بود.»8
به فرموده «آیه 75، سوره ص» ابلیس گمان كرد كه از عالین(ع) میباشد و به همین دلیل سجده نكرد:
«قَالَ يَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِینَ؛
خداوند گفت: «ای ابلیس! چه مانعت شد كه سجده كنی بر آنچه خلق نمودم با دستهایم؟ آیا كبر ورزیدی یا اینكه از زمره عالین بودی؟»
ابلیس از زمره عالین نبوده و میبایست همانند سایر موجودات، سجده اطاعت از آدم(ع) را به جا میآورد.
آری. ابلیسِ لعینِ رجیم، بر گوهر آدم(ع) حسادت و دشمنی ورزید. اگر گوهری كه خداوند در آدم گذاشته با آتش مقایسه گردد، نور و روشناییاش بیشتر از آتش خواهد بود. ابلیس سجده نكرد و این همان نقطهای است كه باعث حسادت و عصبانيّت و دشمنی ابلیسِ لعین شده است. این همان نقطهای است كه دشمن، دشمنی خود را شروع كرد.
هبوط و اخراج ابلیس فرومایه (لعنـ[ الله)
«قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِینَ؛
فرمود: «از آن [مقام] فرو شو. تو را نرسد كه در آن [جایگاه] تكبّر نمایی. پس بیرون شو كه تو از خوارشدگانی.»
پیامبر اكرم(ص) فرمودند:
«هر كه برای خدا تواضع و فروتنی كند، خداوند او را بالا میبرد و هر كه تكبّر و گردنكشی كند، خداوند او را پایین میآورد و خوار و ذلیلش میكند.»9
هركه در مقابل نور ائمّه:، استكبار بورزد، باید از جایگاهی كه دارد، اخراج گردد. ای ابلیس! در این جایگاه، تو را نمیرسد «فَمَا يَكُونُ لَكَ؛ پس نمیرسد تو را.» كه نسبت به پذیرش ولایت ائمّه و اطاعت از آنها، استكبار بورزی «تَتَكَبَّرَ؛ تكبّر ورزی». فرومایه هستی «إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِینَ؛ تو از سرافكندگان و فرومایگان هستی.» ای دشمنِ فرومایه! باید از این جایگاه اخراج شوی «فَاخْرُجْ؛ پس خارج شو».
پینوشتها:
1. «یا جابر كان اللهُ و لا شیء غیره و لا معلوم و لا مجهول فأوّل ما ابْتَدَأَ من خلق خلقه أن خلق محمّدا(ص) و خلقنا أهل البیت معه من نوره و عظمته.»، «بحارالأنوار»، ج 25، ص17، ح 31.
2. نگاه كنید به اوّلین روایت از گفتار بعدی.
3. از كتاب «مصباح الهدایه» از امام خمینی(ره)، ص77؛ نقل از كتاب «امامت و انسان كامل از دیدگاه امام خمینی(ره)»، تبیان، دفتر چهل و دوم، چاپ دوم، ص 94؛ فصل دوم قسمت حدیثی جامع در بیان افضلیت پیامبر و ائمّه(ع).
4. «تفسیر صافی»، ج 1، توضیح آیات 34 ـ 29 سوره بقره نقل شده از «بحارالأنوار»، ج 25، صص 20 ـ 16؛ «بحارالأنوار»، ج 25، ص 16، ح 30.
5. خلقتی که در این قبیل روایات آمده، به معنای خلقت نور و ارواح چهارده معصوم است که قبل از حضرت آدم(ع) بوده است و نه خلقت دنیایی آنها؛ امّا خلقت بدنهای دنیایی آنها همان تولّد ظاهری آنهاست كه در 1400 سال قبل در «عربستان» واقع گردید.
6. سوره اعراف، آیه 11.
7. «تفسیر صافی»، در توضیح آیه 34 سوره بقره؛ «تفسیرامام عسکری»، ص 219، [سجود الملائکه لادم(ع) و معناه].
8. از امام صادق(ع) در توضیح آیه در تفسیر «صافی از كافی»، ج 1، ص 58، ح 18.
9. «تفسیر صافی»، نقل از بیضاوی؛ «انوار التّنزیل»، ج 1، ص 343.
بختیار صادقی