آذربایجان دوست و متحد اسرائیل - نقش اسرائیل در قره‌باغ

شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۱۹
امتیاز این گزینه
(1 رای)

اسرائیل و آذربایجان با منافع مشترک در اسلحه ، نفت و مقابله با ایران متحدان نزدیک - از جمله در جنگ با ارمنستان در قره باغ هستند.ارمنستان و آذربایجان هر دو جمهوری شوروی سابق هستند. در آن زمان قره باغ کوهستانی خودمختار بود و امروز اکثریت جمعیت این کشور ادعا می کنند که به عنوان جمهوری آرتورا استقلال مستقلی دارند. این منطقه کوهستانی رئیس جمهور ، نخست وزیر و نیروی نظامی خود را دارد.

عکسی که در 15 اکتبر سال 2020 گرفته شده ، یک کلاه ایمنی تخریب شده و سوخته را نشان می دهد که روی زمین بیمارستان منطقه مارتاکرت قرار دارد ، یک روز پس از گلوله باران در جریان جنگ های ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه مورد مناقشه. (عکس: ARIS MESSINSIS / خبرگزاری فرانسه / گتی ایماژ)
قره باغ قره باغ است. در تاریخ 27 سپتامبر ، درگیری بین ارمنستان و آذربایجان در محاصره جداشده ، واقع در مرزهای آذربایجان که هنوز توسط ارامنه قومی آباد است ، آغاز شد.

پس از سه هفته جنگ و جنگ نظامی ، تعداد کشته شدگان ، بسته به منبع ، بسیار متفاوت است و احتمالاً بین چند صد تا چند هزار کشته است. حدود 75000 ارمنی قومی از خانه های خود در قره باغ کوهستانی فرار کردند - بیش از نیمی از جمعیت . آتش بس آزمایشی از روز یکشنبه برگزار شده و جایگزین آتش بس قبلی هفته قبل شده است که طی چند دقیقه از هم پاشید.

ارمنستان و آذربایجان هر دو جمهوری شوروی سابق هستند. در آن زمان قره باغ کوهستانی خودمختار بود و امروز اکثریت جمعیت این کشور ادعا می کنند که به عنوان جمهوری آرتورا استقلال مستقلی دارند. این منطقه کوهستانی رئیس جمهور ، نخست وزیر و نیروی نظامی خود را دارد.

 



نقشه وضعیت نظامی منطقه قبل از نبردهای فعلی در سال 2020. (نقشه: ویکی پدیا)

در حالی که ارمنستان ادعای این سرزمین را ندارد ، خود را محافظ منافع ارمنی هایی که در آنجا زندگی می کنند می داند و قبلاً از طرف آنها مداخله نظامی کرده است. 

ناظران هنوز در حال دسترسی به خسارات تازه هستند ، اگرچه در ابتدای ماه سازمان عفو بین الملل گزارشی را مبنی بر استفاده از بمب های خوشه ای در مناطق غیرنظامی در استپاناکرت منتشر کرد.

دنیس کریووشیف ، سرپرست عفو بین الملل اروپای شرقی و آسیای میانه ، گفت: "استفاده از بمب های خوشه ای در هر شرایطی تحت قوانین بشردوستانه بین المللی ممنوع است." "استقرار آنها در مناطق مسکونی کاملاً وحشتناک و غیرقابل قبول است."

مهمات ممنوع بین المللی توسط عفو بین الملل به عنوان "مهمات خوشه ای M095 DPICM ساخت اسرائیل" شناسایی و به نظر می رسد "توسط نیروهای آذربایجانی شلیک شده است."

این سلاح شنیع به درستی در کنوانسیون مهمات خوشه ای توسط 110 کشور غیرقانونی اعلام شده است. 13 نفر دیگر امضا کرده اند اما تصویب نشده اند. مهمات خوشه ای به ده ها تا صدها بمب کوچک تر پر از ترکش منفجر می شود ، و سپس به منطقه ای اغلب بزرگتر از یک زمین فوتبال می بارد. تا 20٪ از مهمات فرعی منفجر نمی شود و مناطق مختلف را به عنوان مین های زمینی م landثر برای ده ها سال باقی می گذارد.

این واقعیت این س theال را به وجود می آورد که اسرائیل به عنوان یک قدرت مهم منطقه ای واقعاً در این جنگ چه نقشی ایفا می کند. روزنامه نگاران اسرائیلی از وزارت دفاع و امور خارجه اسرائیل س questionال کرده اند ، اما هیچ مقام اسرائیلی توضیحی در این باره ارائه نداده است. حتی در این صورت ، فروش اسلحه اسرائیل به آذربایجان به طور گسترده ای ثبت شده است.

از سال 2010 تا 2019 ، پایگاه داده انتقال اسلحه از سوی م Instituteسسه بین المللی تحقیقات صلح استکهلم (SIPRI) دریافت که اسرائیل پس از روسیه و بسیار بالاتر از رتبه سوم بلاروس ، دومین تامین کننده اسلحه به آذربایجان است.

براساس SIPRI ، 25٪ از کل انتقال سلاح به باکو در دهه گذشته از اسرائیل انجام شده است. از جمله هواپیماهای بدون سرنشین ، سلاح های هدایت شونده ، موشک های زمین به هوا ، موشک های ضد تانک و تفنگ های تهاجمی است. در پنج سال گذشته ، صادرات اسلحه با تحویل 740 میلیون دلاری به طرز چشمگیری افزایش یافته است. از سال 2015 تا 2019 ، 60 درصد سرسام آور اسلحه فروخته شده و تحویل آذربایجان از اسرائیل بود.

شرکای نزدیک در تجارت اسلحه و نفت

الهام علی اف ، رئیس جمهوری آذربایجان در یک سخنرانی عمومی با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در دسامبر 2016 مباهات کرد که تجهیزات دفاعی اسرائیل را به ارزش " نزدیک به 5 میلیارد دلار " خریداری کرده است - مبلغی نسبتاً قابل توجه در مقابل تولید ناخالص داخلی آذربایجان که حدود 38 میلیارد دلار است. . اسرائیل یک صادرکننده بزرگ اسلحه در جهان است و طبق اطلاعات SIPRI در پنج سال گذشته سیستم های تسلیحاتی را به 42 کشور ارسال کرده است. از بین کشورهایی که اسلحه اسرائیلی خریداری می کنند ، آذربایجان در رده دوم هند قرار دارد و 17 درصد از کل صادرات اسلحه اسرائیلی را خریداری می کند.

اسرائیل مهمترین تأمین کننده اسلحه برای آذربایجان است و آذربایجان نیز دومین دریافت کننده مهم اسرائیل است.

چند روز قبل از شروع درگیری اخیر ، دو باری ایلیوشین ایل -76 از ارتش آذربایجان در پایگاه نظامی اوودا در صحرای نگب اسرائیل فرود آمدند. بر اساس داده های پرواز ، هاآرتص تعیین کرد که این سفر احتمالاً "برای آماده سازی و تکمیل مجدد نیروهای آذربایجانی برای آخرین جنگ در اطراف محاصره قره باغ کوهستانی بوده است."

اندکی پس از آغاز جنگ ، دو هواپیمای باری دیگر آذربایجانی در نگب فرود آمدند. رهبری ارمنستان از همکاری تسلیحاتی اسرائیل و آذربایجان خشمگین بود.

در اول اکتبر ، ایروان سفیر خود در اسرائیل را به نشانه اعتراض ، تنها دو هفته پس از افتتاح سفارت ، فراخواند . چهار روز بعد ، رئیس جمهور اسرائیل ، رووین ریولین در تماس تلفنی با رئیس جمهور ارمنستان ، ارمن سرکیسیان ، امواج را آرام کرد.

"در دو یا سه روز به نظر می رسد در راه باشد به توقف عرضه سلاح،" سفیر ارمنستان آرمن سمباتیان گفت خروجی ارمنستان Factor.am ، که توسط گزارش تایمز اسرائیل . وی گفت: "قول شفاهی به من داده شد."

با این حال ، با استناد به قراردادهای در حال انجام ، تحلیلگران امنیتی اسرائیل تغییری در تحویل برنامه ریزی شده اسلحه پیش بینی نمی کنند. فروش اسلحه به آذربایجان از نظر استراتژیک و اقتصادی برای اسرائیل بسیار مهم است.

اسرائیل به عنوان یک کشور صنعتی با فن آوری پیشرفته و پیشرفته ، نیازهای بسیار زیادی به انرژی دارد. به هر حال مشهور است که به سختی خود سوخت فسیلی دارد و فقط کم تولید می کند (اگرچه در آینده می توان در زمینه میادین گاز طبیعی تازه کشف شده در شرق مدیترانه تغییر کرد). از طرف دیگر ، آذربایجان دارای ذخایر نفتی فراوانی است و یک تولید کننده مهم منطقه ای است.

صادرات نفت آذربایجان به اسرائیل از سال 1999 آغاز شد و باکو به سرعت از صادرکنندگان اصلی اسرائیل یعنی روسیه و قزاقستان پیشی گرفت. براساس اطلاعات جمع آوری شده توسط رصدخانه پیچیدگی اقتصادی MIT ، آذربایجان بزرگترین تأمین کننده نفت خام اسرائیل طی ده سال گذشته است. در سال 2019 ، واردات 1.33 میلیارد دلار ارزش داشت که 37٪ از صادرات نفت خام آذربایجان را نشان می دهد.

مقابله با ایران

آذربایجانی های قومی در دو طرف مرز آذربایجان و ایران زندگی می کنند. تهران به عنوان قدرت محافظ شیعیان شناخته می شود و آذربایجان به همراه ایران ، عراق و بحرین یکی از معدود کشورهای جهان با اکثریت شیعه است. ایران و آذربایجان همچنین دارای ذخایر مشترک نفت و گاز در دریای خزر هستند.

در مقابل ، می توان تصور کرد که هر دو کشور متحدان استراتژیک هستند. اما ایران از ارمنستان حمایت می کند و تهران و باکو دشمن هستند. دلایل تاریخی و ملی گرایی وجود دارد. تقریباً دو برابر آذربایجانی ها در ایران از آذربایجان زندگی می کنند ، از جمله رهبر معظم انقلاب آیت الله علی خامنه ای.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، تهران می خواست به هر قیمتی از اتحاد همه آذربایجانی ها جلوگیری کند و ظهور گرایش های تجزیه طلبانه در شمال غربی کشور را در جوانه قرار دهد. باکو برای اکتشافات نفتی خود در دریای خزر کاملاً متکی به شرکت های غربی بود - کشتی های آمریکایی مستقیماً در سواحل ایران. این همکاری نه تنها در خط لوله باکو - تفلیس - جیحان که اسرائیل نیز نفت آذربایجان خود را از طریق آن دریافت می کند ، نمود یافت.

از طرف دیگر ، آذربایجان از طریق برنامه مشارکت برای صلح از نزدیک در ساختارهای ناتو قرار دارد. به عنوان مثال ، این کشور چندین پایگاه نظامی را برای جنگ در
افغانستان در دسترس ایالات متحده قرار داد. این ادغام نزدیک در غرب به رهبری آمریکا و مخالفت با ایران ، آذربایجان را به یک شریک استراتژیک ایده آل برای اسرائیل تبدیل کرده است.

در سال 2012 ، مقاله ای بسیار مورد توجه در فارین پالیسی با استناد به چندین مقام ارشد ارتش آمریكا منتشر شد ، مبنی بر اینكه آذربایجان به اسرائیل اجازه داده است به پایگاه هوایی نظامی سیتالچای در نزدیكی دریای خزر دسترسی پیدا كند ، كه این امر كم و بیش به تأسیس اسرائیلی بستگی دارد. پایگاه نظامی در خارج از کشور. آذربایجان یک عقب نشینی کامل برای اسرائیل در جنگ احتمالی علیه ایران است. این می تواند به عنوان یک پاسگاه درست در جناح شمالی ایران عمل کند. در صورت حملات هوایی - حتی خارج از جنگ آزاد ، مانند حملات منفرد به تأسیسات هسته ای ایران - هواپیماهای جنگنده اسرائیلی مجبور به انجام مأموریت های سوخت گیری هوایی پرهزینه و دشوار در پرواز 1000 مایلی خود به خانه نیستند. آنها پس از تخلیه بمب های خود و فرود آمدن در آذربایجان می توانند به سادگی به شمال بپیچند.

گزارش Foreign Policy درباره پایگاه اسرائیل در آذربایجان هرگز به طور قطعی اثبات نشده است. در بین تحلیلگران به طور كلی پذیرفته شده است كه آذربایجان نقش مهمی در جنگ علیه ایران بازی می كند. گزارش رویترز از سال 2012 نیز به منابع نظامی آذربایجان استناد می کند که احتمال می دهند جت های اسرائیلی بتوانند از فرودگاه های آذربایجان برای عملیات نظامی استفاده کنند.

همکاری سرویس های مخفی دو کشور در مقابله با ایران تقریباً قطعی است. اکنون حدود ده سال به طول انجامیده است. در سال 2012 ، یک مأمور اطلاعات اسرائیلی با استفاده از یک اسم مستعار به تایمز لندن در آذربایجان گفت: "حضور ما در اینجا آرام است ، اما قابل توجه است. ما در یک سال گذشته حضور خود را افزایش داده ایم و این امر ما را به ایران نزدیک می کند. این یک کشور فوق العاده متخلخل است. " در همان سال تهران متهم جمهوری آذربایجان همکاری با موساد اسرائیل در کشتن دانشمندان هسته ای ایران.

اخیراً ، هاآرتص گزارش داده است كه "منابع خارجی" از آذربایجان به عنوان "چشم ، گوش و تخته پرش" اسرائیل برای نظارت بر ایران یاد می كنند.

با سه گانه اسلحه ، نفت و مقابله با ایران ، که برای هر دو طرف بسیار سودآور است ، آذربایجان و اسرائیل طی یک و نیم دهه گذشته یک همکاری استراتژیک نزدیک ایجاد کرده اند. آذربایجان از تجهیزات نظامی کلاس جهانی ساخت اسرائیل سود می برد . و دولت نتانیاهو ، که از منظر ژئواستراتژیک بسیار ماهرانه عمل می کند ، از نفت ارزان قیمت و بیش از هر چیز از تأسیس گام به گام یک ایستگاه نظامی و اطلاعاتی درست در آستانه ایران سلطنتی خود سود می برد. قربانیان این همزیستی کودکان ، زنان و مردان در قره باغ هستند که توسط هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیلی و مهمات خوشه ای ممنوع کشته می شوند.

یک ساندویچ ژئوپلیتیک

درگیری قره باغ یکی از قدیمی ترین درگیری های مسلحانه در جهان است. موقعیت منطقه به عنوان " ساندویچ ژئوپلیتیکی " بین روسیه ، ایران ، ترکیه و خاورمیانه به همان اندازه ملی گرایانه در هر دو طرف منفجر کننده است که با تنش های قومی و مذهبی داغ شده است. در ماه ژوئیه ، هفته ها قبل از این آخرین شعله ور شدن ، هر دو ارتش درگیر چهار روز درگیری مرزی شدند ، که شدیدترین درگیری ها از زمان اعلام آتش بس بین دو کشور در سال 1994 است. 

هوانس گورکیان ، وکیل ، اتحادیه و فعال ارمنی مستقر در برلین ، برای من توضیح داد: "دولت های ملی سرمایه داری مدرن در هر دو طرف تشکیل شده اند ، که هر کدام می خواهند یکدست باشند. "ذهنیت ملی گرایانه عمیقا در هر دو جامعه لنگرفته است و کل منطقه را آسیب دیده است."

طی یک هزاره ، قفقاز جنوبی ، به ویژه قره باغ کوهستانی ، از نظر قومی و مذهبی متنوع بوده است - توسط ارامنه ، مسلمانان و اعراب مسیحی تسخیر و اداره می شود ، و توسط فارس ها ، کردها و قبایل ترک اقامت گزیده است. در سال 1805 ، خاندان قره باغ مسلمان به یک محافظت از روسیه تبدیل شد و پس از پایان آخرین جنگ روس و فارس (1826-1826) ، ده ها هزار ارمنی پارسی در نواحی قره باغ کوهستانی فعلی مستقر شدند و در نتیجه اکثریت ارمنی به وجود آمدند.

در جریان نسل کشی ارامنه از 1914 تا 1917 ، صدها هزار ارمنی به قفقاز پناه بردند.

در سال 1921 ، استالین بنیان درگیری امروز را بنیان نهاد ، هنگامی که برخلاف تمام قوانین بین المللی و اراده اعلام شده مردم محلی ، قره باغ را به جمهوری سوسیالیستی شوروی آذربایجان در آن زمان اعطا کرد (با عواقب سرنوشت ساز همانند اعطای کریمه به اوکراین توسط خروشچف در سال 1954).

در سال 1991 ، قره باغ کوهستانی از حق بین المللی خود در تعیین سرنوشت استفاده کرد و استقلال خود را اعلام کرد که با اکثریت آرا در همه پرسی مردمی تأیید شد. با این حال ، هیچ کشوری حاکم در جهان جمهوری آراچراغ را به رسمیت نمی شناسد - حتی ارمنستان ، از ترس اینکه بی جهت درگیری با آذربایجان را دامن بزند. چندین جمهوری دیگر که به رسمیت شناخته نشده اند ، مانند هشت ایالت آمریکا ، از جمله سنگین وزن کالیفرنیا ، این کار را انجام می دهند. همچنین در بیروت ، برلین ، ایروان ، مسکو ، پاریس ، سیدنی و واشنگتن نمایندگی های دیپلماتیک وجود دارد که حداقل به رسمیت شناختن جزئی قره باغ کوهستانی است.

طبق گفته گروه بین المللی حقوق اقلیت ها "به جز چند فرد پراکنده ، هیچ آذری در قره باغ کوهستانی باقی نمی ماند." جدا از ارامنه که بیش از 95 درصد جمعیت را تشکیل می دهند ، قره باغ نیز اقلیت های روسی ، اوکراینی ، یزدی ، گرجی و سوری است.

در آینده - مانند درگیری های اسرائیل و فلسطین - مبادله های زمینی مشخصی بین دو طرف می تواند و باید بخشی جدایی ناپذیر از مذاکرات برای دستیابی به صلح پایدار باشد.

شورای امنیت سازمان ملل در سال 1993 و شورای اروپا در سال 2005 چندین قطعنامه را تصویب کردند که قره باغ را به موجب قوانین بین المللی به عنوان قلمرو آذربایجان تعریف می کند. اما به ویژه ، اهدای غیرقانونی استالین به آذربایجان در سال 1921 و همه پرسی استقلال در سال 1991 ، آشکار ساخت که مسئله مشروعیت با نگاه دوم پیچیده تر است.