نماینده آنها در پنتاگون نیز به تهیه کنندگان فیلم "فارست گامپ" نیز اجازه نداد؛ تصویری از 350 هزار سرباز عقب ماندهای که با طرح "پروژه 100.000 مک نامارا" به ویتنام رفته بودند و به "نیروهای مشنگ" معروف شده بودند نمایش داده شود.
سینمای جهان در شرایطی به هزارۀ سوم قدم گذارد که در دهۀ 90 میلادی از هزارۀ دوم، لااقل برای کسانی که با نگرش ایدئولوژیک این سینما چندان آشنایی نداشتند، سمت و سوی عجیب و غریبی یافته بود. در این دهه ناگهان تعداد زیادی فیلم بر روی پرده رفت که در آنها به نوعی پایان جهان یا آخرالزّمان اشاره شده بود؛ مبنی براینکه خطر یا فاجعهای تکنولوژیک یا بیولوژیک یا شبه دینی یا ماورایی جهان را به سوی نابودی یا حاکمیت فرد یا گروهی شرور و خبیث میکشاند. در اغلب این دسته از فیلمها یک منجی (که در این گونه فیلمها بعضاً با عنوان The One خطاب میشود) به مقابله با آن خطر یا فاجعه برخاسته و دنیا را از دست شرور نجات میبخشید.
به هرحال، باید گفت که کج خلقى کودکان پس از تماشاى تلویزیون، به خاطر این است که آنها با شرایط ناخواستهاى روبهرو مىشوند: به هرحال، والدین باید بپذیرند که رفتار بد کودکان پس از تماشاى تلویزیون، امرى منطقى است و این رفتار شبیه نالیدن و جار و جنجال کردن آنها براى دستیابى به اسباببازى و یا آبنبات چوبى نیست. این رفتار حاصل برخى از نیات درونى است که کودک از آن آگاه نیست
بسیاری از مردم در مواجهه با آگهیهای تجاری، آنها را بازیهایی تبلیغاتی میدانند که در صورت عدم برخورداری محصولات تبلیغشده از کیفیت لازم یا مفید بودن آنها برای مردم، نمیتوانند تأثیری بر تصمیم مردم مبنی بر خرید آنها بگذارند. این عده از مردم از هزینههای هنگفت و تخصصهای متفاوتی که صرف ساخت یک آگهی چند ثانیهای شده است بیخبرند. آنها نمیدانند که شرکتهای آگهیسازی چگونه با استفاده از تازهترین پیشرفتهای علمی در حوزههای مختلف روانشناسی، اجتماعی، علمی و حتی سیاسی، آگهیهایشان را به گونهای میسازند که بدون اطلاع یا رضایت مصرفکننده، او را دقیقاً به همان کنشی وادارد که این شرکتها میخواهند.
"دوستان درختی خوشحال" عنوان سری انیمیشن کوتاه امریکایی است که برای مخاطب بزرگسال در سال 2006 تولید شده و به مرور پخش شده است. هر قسمت این مجموعه سه فصلی، انمیشین کوتاهی است (بین یک تا سه دقیقه) که طی آن یک یا چند موجود دوست داشتنی مورد سلاخی قرار می گیریند و شدیدا مجروح شده یا در میگذرند.
رسانههای دیداری و شنیداری غرب، همواره مهمترین نقش را در تحقّق طرحها و برنامههای نظام سلطه در سراسر جهان و عملی کردن آنها داشتهاند. این رسانهها با بهرهگیری از همۀ جذّابیتهای هنری، جلوههای تصویری و ترفندهای خبری و اطّلاعرسانی، از یک سو جهانیان را شیفته و دلباختۀ مظاهر فریبندۀ فرهنگ و تمدّن مادّی غرب میسازند و از سویی دیگر آنان را از فرهنگ و تمدّن خود، دل زده، ناامید و گریزان میکنند.
مقوله های فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و . . .چنان در هم تنیده هستند که براحتی نمی توان میزان تأثیر گذاری هرکدام را در حوزه دیگری منکر گردید. لذا رسانه های تبلیغاتی با توجه به امکانات و دارایی های خویش در خدمت برآورده کردن نیازها و خواسته های اربابان بوده و در این زمینه فعالیت می نمایند. ماهواره ، سینما ، تلویزیون ، اینترنت ، روزنامه ، مجلات گوناگون و . . . نقش بسیار بزرگی در این مهم داشته و صاحبان آنها با دمیدن آرزوی خویش که همان رسیدن به مطامع مادی و افزایش ثروت و سلطه می باشدرا فراهم می نمایند.
حساسیتزدایی از خشونت، روندی ظریف و تقریباً تصادفی است که میتواند به عنوان یکی از نتایج قرار گرفتن پیدرپی در معرض خشونت زندگی واقعی و نیز خشونتهای رسانهای رخ دهد. حساسیتزدایی عاطفی، زمانی مشهود میشود که واکنشهای کندی در برابر حوادثی صورت میگیرد که عموم آنها واکنشی قوی را نیاز دارند.
به هر دلیل و حکمت عادت کردهایم که سهم امام را تنها از خمس اموال منقول و غیرمنقول محاسبه کنیم، در حالی که با صد تدبیر و حیله هم از ادای آن حدّاقل میگریزیم، در حالی که در نزد آبرو، اعتبار، قلم، وقت ما و برنامههای رسانهای رسمی و غیررسمی ما سهم بزرگی از حقّ امام باقی است که الزاماً باید پرداخته شود.