قربان، عيد شادمانهای است كه چون حُسنختامي زيبا، در پايان غزل معرفت حج آمده و به آن شكوهي بیکران بخشيده است. در حقیقت، همه مرادها، مرارتها، مداومتها و مناسک حج، در خاتمهای ماندگار معنا میشود و به ثمره ثواب و پاداش میرسد. این نوشته، چند نکته کوتاه از این عید بزرگ است:
عيد بازگشت
واژه «عيد» به معناي رجوع و برگشتن است و «قربان» به معناي قرباني يا هر آنچه با آن بر پروردگار، تقرّب جويند، پس میتوان عيد قربان را به معناي بازگشت انسان به مقام خویشی و خرسندی خداوند دانست. زائران خانه خدا نیز كه پس از تحمل مرارتهای بسيار و پرهيز از آلایشهای دنيوي، به منزلگاه آخر رسیدهاند، و نيز مردماني كه اين روز را از ایامالله میشمارند و هنگامه فرود آمدن عطایا در سریرهایی از نور، این عید را قدر میدانند و آن را پر سرور، جشن میگیرند.
بازگشت از هرچه پلیدی، و نزدیکی به هرچه پاکی و بندگی است، درس عید قربان است.
عید جهاد اکبر
عید قربان یادآور خاطره پیروزی بزرگ دو اسطوره تاریخ و توحید حضرت ابراهيم و اسماعيل(علیهماالسلام) در پیکار جهاد اکبر است. باید با درسآموزی از ايثار ماندگار آن دو بزرگمرد، ما نیز بر اندیشههای خویش نهيب بزنیم و باورهاي خود را به ستيز با خودخواهیها و منيّتها بفرستیم و بیندیشیم آیا در پيكار اصلي با هواهاي نفساني كه به جهاد اكبر تعبير شده، پیروز و برازندهایم یا بازنده و سرافکنده؟
عيد تقرّب
حج، تبلور تمامعیار اسلام، اسلام آيين بندگي و بندگي شيوه تقرّب به مبدأ هستي است. بايد كه هر عمل عبادي، با نيّت نزديك شدن به پروردگار باشد والا همه طاعتها، صورتهایی بیمعنا میشود كه جز رنج، حاصلي به همراه ندارد. تمامي مناسك و مراتب حج نيز از آغاز تا فرجام، در همه قالبها، روحي منسجم و كليتي یکسان دارد كه همانا رسيدن به مقام بندگی است. اين نکته در عيد قربان و با سنت قرباني كه به شكل نمادين «ذبح حيوان» نمايش داده میشود، بیشتر تجلّي مییابد؛ چراکه اين سنّت، يادگار و يادآور عمل انساني است كه براي يافتن قرب الهي، در اوج تسليم و رضا، عزيزترين كس خويش را به قربانگاه فرستاد.
عید قطع تعلق
لختي با خود بينديشيم كه اگر آن روز، ابراهيم خليل، اسماعيل را كه همه هستي و نمادي از تعلق دنیاییاش بود، به قربانگاه برد، امروز، اسماعيل ما كيست؟ كدام تعلق، بر بال پرواز ما زنجير شده است؟ مال؟ مقام؟ موقعيت؟ جواني؟ زيبايي؟ يا... بايد كه هر چه بهانه ماندن است، هر كه ما را به دنيا گره زده، هر چه بر چشمان دلمان بستهاند تا خدا را نبينيم، و هر غبار غفلتي كه بر قلبمان نشسته و فطرت پاكمان را سياهاندود كرده است، همه و همه را چون گوسفندي قرباني، به مذبح ببريم و شاهرگ دلبستگیهایمان را با تيغ پيكار با نفس قطع كنيم:
بگذر از فرزند و جان و مال خويش
تا خليلاللّه ِ دورانت كنند
سَر بِنه بر كف، برو در كوي دوست
تا چو اسماعيل، قربانت كنند
عيد تسليم
عيد قربان با تجديد خاطره دو پیامبر که سمبل تسليم و صبر بودند، تابلویی از مؤمنان راستین را روبهروی انسانها میگذارد و میآموزد كه مسلمان، نهتنها باید که با زبان و گفتار، وحدانيت خدا و نبوت پيامبرش را تصديق كند، بلكه بايد با تمام وجود خويش، تسليم حق و حقيقت باشد. در مناسك حج نيز زائر نمیپرسد كه چرا بايد از كوه صفا بهسوی كوه مَروه هفت بار بدود، چرا بايد اینچنین گرد خانه خدا بچرخد، چرا بايد شب را در مَشعر به روز آورد، چرا بايد قرباني كند. او با فريادِ «لَبِّيْكَ اللهمَّ لَبِّيْكَ...؛ لبيك بارالها لبيك! تو بیشریکی، لبيك! سپاس و نعمت و فرمانروايي از آنِ توست، تو بیشریکی!» تسليم بودن خود را اعلام میدارد و با حضرت ابراهيمِ(ع) كه سرسلسله اسلامآوردگان و تسلیمشدگان به حق است، همزبان میشود و رو به کعبهای كه آن حضرت بنا كرده میگوید «همانا نماز من و عبادات من و زندگي و مرگ من، براي خداوندي است كه پروردگار جهانيان است. او شريكي ندارد و به من چنين امر شده است».*
* انعام، 162 و 163.
عید انفاق
در وراي احكام حیاتبخش اسلام، اسرار شگرف و غنايي بیکران نهفته كه ادراكِ اندك آدميان، به هزارتوی ژرف بسياري از آنان دست نيافته است. درباره فلسفه قرباني نيز، سخن بسيار گفتهاند، ولي میتوان يكي از مهمترین اسرار اين آيين را، امتحان مردمان در بذل مال و جان خويش در راه خدا دانست. در سنّت قرباني، آدمي در آزموني الهي، با بريدن گلوي طمع و با جدا ساختن اندكي از مال خود، از سر رضا و تسليم و بدون بخل و تنگنظری، هدیهای درخور نثار دوست میکند. بدون ترديد، همانگونه كه در آيه 37 سوره حج آمده، خداوند متعال از گوشت و پوست و خون قرباني بهرهای نخواهد برد، بلكه تقوا، پرهيزكاري و فرمانبرداری انسان است كه خدا را خشنود كرده و نردبان رشد و تعالي آدمي میشود.