موعود :: مطالعات فرهنگی

پروفسور استيفن هاوكينگ دانشمند انگليسي كه او را انیشتين عصر مي دانند، بزرگترين نظريه پرداز عصر حاضر نامیده می شود. او در سال 2010 با یک همکار دیگر خود اقدام به تالیف کتابی به نام The Grand design (طرح بزرگ) کرده و طی آن نظرات جدیدی در مورد اینکه عالم را خدایی آفریده یا نه آورده که توجه بسیاری را برانگیخته و انتشار تمجيدها همچنين انتقادهایی را موجب شده است.

چگونگى آفرينش آدم عليه السلام ، از ديرباز ، مورد توجّه دانشمندان بوده و تاكنون ، دو نظريّه عمده در اين باره ، ابراز شده است :  ۱ . نظريّه ثبوت صفات گونه ها و انواع و خلقت مستقل (فيكسيسم / Fixism) ؛  ۲ . نظريّه تحوّل انواع و تغيير تدريجى صفاتِ گونه ها و پيوستگى نسلى جانداران و تكاملى بودن حيات آنها (ترانسفورميسم / Transformism) كه داروين (م ۱۸۸۲ م) مطرح كرده است .

داروینیسم به مثابه یک ستون پارادایم مدرنیسم را سرپا نگه می‌دارد. نه به‌عنوان فرضیه‌ای علمی بلکه به‌عنوان یک ایدئولوژی به‌منزله یک دین در هدایت باورهای مردم در جهت ارزش‌های مدرنیته

يکي از مشکلاتي که پيش روي منتقدان علمي « فرضيه ي تکامل » قرار دارد، مسئله ي خوش باوري عجيب بسياري از عوام و خواص پيرامون مجامع علمي است! به نحوي که اين عزيزان، تصور مي نمايند که از دانشگاه ها، مجلات و منابع آکادميک، چيزي جز حقيقت و راستي صادر نمي گردد! متاسفانه چنين خوش باوري در بين مجامع علمي و دانشگاهي کشور عزيزمان ايران...

در مورد تفاوت هاي ژنتيکي اندکي که بين DNA « نئاندرتال ها » و انسان هاي به اصطلاح امروزي وجود دارد، مسايل مداخله گري که مطالعات مبتني بر « DNA باستاني : Ancient DNA » را تحت تأثير قرار مي دهند - مانند تغييرات شيميايي پس از مرگ DNA باستاني، آلودگي فراوان نمونه ها با DNA محيطي و وسايل آزمايشگاهي، استاندارد نبودن روش هاي مطالعاتي DNA باستاني، احتمال

اين سوالات، ابهامات و پيچيدگي ها، موجب شده است تا بعد از فراگير شدن استفاده از کامپيوتر و نرم افزارهاي کامپيوتري، زيست شناسان و تکامل شناسان از نرم افزارها و برنامه هاي کامپيوتري متعددي براي تلفيق و مرتبط کردن الگوريتم هاي ناهمگون بهره ببيند تا شايد بتوانند مشکلات ناشي از ناهماهنگي ها و تناقضات مشاهده شده در آناليز ژن هاي مختلف را به نحوي کاهش دهند!

مسئله ي ورود DNA ويروس ها به DNA سلول هاي موجودات زنده از جمله انسان ها، مانعي اساسي براي اعتماد به روش هاي مطالعه بر مبناي « DNA باستاني : Ancient DNA » ايجاد مي نمايد! چرا که ممکن است آن بخش هايي از DNA فسيل ها که با موجودات زنده ي امروزي (از جمله انسان) تفاوت دارد، نه DNA حقيقي فسيل مورد مطالعه،

با عنایت به مطالب ذکز شده، چه تضميني وجود دارد که از روي فسيل هاي جانوران ماقبل تاريخ، بتوان ويژگي هاي ظاهري آن ها را حدث زد؟!!! تصاوير تخيلي که تکامل شناسان و هنرمندان مرتبط با آن ها ارايه مي دهند، واقعاً چقدر با وضعيت واقعي جانوران مذکور مطابقت دارد؟!!! آيا عدم اشاره به اين مشکل بزرگ، خود نوعي فريب مخاطب نيست؟!!!در واقع به نظر مي رسد که آن چه که در موزه هاي تاريخ طبيعي

يکي از بيماري هاي شناخته شده در انسان ها، بيماري « ريکتز (نرمي استخوان) : Rickets » (فرم کودکي) يا « استئومالاسي : Osteomalacia » (فرم بزرگسالي) مي باشد(124) که عمدتاً و به صورت شايع، در اثر کمبود ويتامين D پديد مي آيد(124)، اما علل نادر ديگري هم دارد. اين بيماري، عوارض متابوليک و اسکلتي متعددي دارد که باعث نرمي استخوان ها، انحناي استخوان هاي تحمل کننده ي وزن، بد شکلي استخوان هاي مچ دست

بررسی یک شبهه ی احتمالی: در این بخش از سخنان ما، ممکن است طرفداران فرضیه ی تکامل این اشکال را به ما وارد نمایند که حتی در صورت بروز اشتباهات محاسباتی در محاسبه ی طول عمر سنگواره ی کشف شده از یک کشور یا قاره ی خاص، با بررسی فسیل های مشابه از همان گونه ی خاص جانوری که در کشور یا قاره ی دیگری کشف می گردد، می توان بر اشتباهات محاسباتی غلبه نمود و با میانگین گرفتن از سنین محاسبه شده به روش « زمان سنجی رادیومتریک : Radiometric Dating »...

ابتدا
قبلی
1
صفحه 1 از 2