«دیوبندیه» مکتبی است که در قرن دوازدهم هجری به دست شماری از علمای حنفی در شبهقاره هند بر مبنای تفکر شاه ولیالله دهلوی در روستای دیوبند تأسیس شد. علمای دارالعلوم دیوبند در فقه مقلد ابوحنیفه و در اعتقادات و کلام تابع ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری هستند، نگاه مثبتی به سلسلههای تصوف اعم از نقشبندیه، چشتیه، قادریه و سهروردیه دارند و تحت تأثیر ابنتیمیه برخی از اعمال مسلمانان را بدعت و شرک میدانند.
شاید بررسی عملکرد انجمن حجتیه قبل و بعد از انقلاب تا حدود زیادی ما را با افکار و اندیشههای آنها آشنا کرده باشد، دراینجا لازم است یک جمعبندی کلی از آرا و اندیشههای آنها داشته باشیم تا از این زاویه نیز بهتر بتوانیم انجمن را بشناسیم.این عقاید و اندیشهها شاخصه مناسبی است تا بتوانیم رفتار هر کس یا گروه را با آن بسنجیم.
انجمن درابتدا که عراق به ایران حمله کرد هیچگونه عکسالعملی مانند کلیه گروهکها و مجامع بینالمللی از خود نشان نداد و پس از مدتی با همان دلایلی که علیه نظام وابسته رژیم شاه، مبارزه نکردند و حتی با آن سازش و در مواردی همکاری داشتند، شروع به محکوم کردن جنگ در زمان غیبت امام زمان(عج) کردند و آقای حلبی در سخنرانی خود گفت:
اول شما یک افسر و یک پیشوا و رهبر معصوم پیدا کنید. رهبری که بتواند اداره اجتماع کند روی نقطه عصمت نه عدالت...
آیین بهائیت که ساخته و پرداخته استعمار است، ناسازگاری گسترده ای با تعالیم دین مبین اسلام دارد و برخلاف آموزه های آن احکام خود را جعل کرده و هیچ اعتنایی به حلال و حرامی که در دین اسلام آمده، ندارند.
با اوجگیری حرکت اسلامی در سالهای (56-57)به رهبری امام خمینی(س)و با کمک روحانیان و علمای مجاهد، انجمن در یک بنبست گیر کرد و برخی نیروهای درون انجمن نیز انجمن را برای پیوستن به نهضت اسلامی زیر فشار قرار دادند، اما انجمن حتی بیانیهای هم در پشتیبانی از تظاهراتهای انقلابی صادر نکرد و به سبب همراه نشدن با حرکت مردم، انجمن با یک فروپاشی تشکیلاتی مواجه گردید، چون بدنه اصلی انجمن به انقلاب پیوسته بود.(2)
طرح مسائل انحرافی و خرافات یکی از مهمترین عملکردهای انجمن حجتیه، قبل از انقلاب است. مهمترین و آشکارترین فعالیت انجمن، قبل از انقلاب، مبارزه با بهائیت بود. مبارزه با بهائیت فلسفه وجودی انجمن را شکل میداد؛ این مبارزه تنها در بعد فکری، انجام میگرفت و انجمن وارد فاز سیاسی و اقتصادی نمیشد. درحالی که بهائیت یک پدیده کاملا سیاسی و شبه جاسوسی بود و متقابلاً یکی ازراههای مبارزه با آن، برخورد سیاسی بود.
چکیده
روحانیان درجامعه ایران، به ویژه از هنگام تحریم استعمال توتون و تنباکو، نقش و جایگاه ارزندهای داشتهاند. آنان همواره تلاش کردهاند تا در برابرحکومتهای ستمگر و نفوذ استعمار بایستند و مانع اجزای اهداف شوم و غارتگرانه بیگانگان شوند. از این رو، استعمارگران نیز بیکار ننشسته و برای اینکه جلو روحانیان را بگیرند، از راه دین وارد شدند. یکی از این راهها، فرقهسازی و تفرقهافکنی میان مسلمان بوده و هست.