درباره سازمان یارپا چه میدانید؟ افسران اطلاعاتی آمریکا چه ارتباطی با یارپا دارند؟ چه ارتباطی میان دارپا و یارپا وجود دارد؟ پروژههای یارپا با گذشت زمان چه ارتباطی دارد؟ و برای دریافت پاسخ این سوالات و هزارن سوال خود به این گزارش که در راستای معرفی سازمان های مخوف میباشد توجه بفرمائید.
یکی از نقطه شروعهای خوب برای بررسی نفوذ یهودیان در ساختار حکومتی ایران که با فراماسونری نیز بیپیوند نبوده است، ماجرای مهاجرت بخشی از یهودیان بغداد به ایران و هند است. در این میان، ماسونها (روچیلدهای شرق)، در کنار خاندانهایی چون کدوری (خدوری)، ازقل، عزرا گبای، نسیم، حییم و...، از جمله یهودیانی هستند که شبکه گستردهای را در سدههای نوزدهم و بیستم میلادی، بهعنوان «یهودیان بغدادی» تشکیل میدهند و شاخههای گسترده آن، در عراق، ایران، هند و جنوب شرقی آسیا از نفوذ فراوانی برخوردار بودهاند؛ شبکهای که در سده نوزدهم، نقش اصلی را در تجارت جهانی تریاک داشت و امروزه نیز حضور بینالمللی دارد.
یهود از كار و امداد جادوگری كه شیاطین در عصر سلیمان برای مردم میخواندند و یاد میدادند پیروی میكردند [و آنها را برای پیشبرد مقاصد خود به كار میگرفتند] سلیمان هرگز به سحر و كفر آلوده نشد، لیكن شیاطین كفر میورزیدند و مردم را سحر و جادوگری تعلیم میدادند و [نیز یهود] از آنچه بر دو فرشته بابل به نامهای «هاروت» و «ماروت» نازل شد، پیروی میكردند. [آن دو فرشته از طریق باطل كردن سحر، ناچار شیوة كار ساحران را به مردم یاد میدادند.] و به هیچ كس چیزی یاد نمیدادند مگر اینكه قبلاً به او میگفتند: «ما وسیلة آزمایش شما هستیم، كافر نشوید و از این تعلیمات استفادة ناصواب نكنید.»
تأسیس حكومت جهانی در گرو سلطه سیاسی، فرهنگی بر تمام نقاط جهان است و این سلطه تنها از طریق نظام مالی و پلیسی واحد ممكن نیست. «یكسانسازی فرهنگی» به نحوی كه عموم مردم جهان خود با رغبت تمام پذیرای فرهنگ و سیاست سلطهجو شوند، از تنشها و چالشها علیه غرب میكاهد؛ بلكه تمامی عوامل مزاحم را حذف نموده و از حجم هزینهها نیز میكاهد.
خاستگاه فراماسونری، اصول اعتقادی الحادی است. این نکتهای است که میتوان آن را از مفاهیم و علائم پنهان فراماسونری به دست آورد. به همین سبب، اصول آن با مذاهب توحیدی در تعارض است. «مایکل هاوارد»، مورخ آمریکایی در نوشته محرمانهای مربوط به ماسونهای عالیرتبه، به دلایل انتقاد مسیحیت از فراماسونری پرداخته و مینویسد:
چرا مسیحیت، منتقد فراماسونری است؟ پاسخ این سؤال در «رموز» فراماسونری نهفته است.
چرا منزلت زنان به عنوان «هنرمند» تا این حد کم ارزش شمرده میشود؟ چرا تاریخ هنر، چندان زنان هنرمند برجستهای به خود ندیده است؟ از چه راههایی تمایلات زنگرایی در هنر ارتقاء خواهد یافت؟ آیا هنر زنان باید به طور بنیادین با آنچه هنرمندان جنس مخالف او میآفرینند، متفاوت باشد؟ اینها مجموعه سؤالاتی است که فمینیستها پس از بررسیهای موشکافانة تاریخی مطرح کردند. اصلیترین سؤالات هنگامی مطرح شد که زنان، نامی از گذشتگان خود در دنیای پرهیاهوی هنر نیافتند و سادهترین سؤال آنان یعنی «زنان هنرمند کجا هستند؟»، بیپاسخ ماند. نخستین بیانیههای این جنبش در ابتدای دهه 1970 شکل گرفت و در ابتدای کار، زنان علاقهمند به هنر و تاریخنویسان هنر زنانه، مجموعه پرسشهایی را در رابطه با زنان و هنر مطرح کردند.
جامعه جهانی در شرایط کنونی با مشکلات عدیدهای رو به رو است. بی عدالتی و تبعیض میان مردم دنیا، مشکلات اقتصادی جهانگستر، فقر جهانی، بیماریهای جدیدالظّهور، مشکلات زیست محیطی، وجود سلاحهای نامتعارف و کشتار جمعی و . . . تنها بخشی از مشکلاتی است که امروز گریبانگیر تمام مردم دنیا شده است. در بررسی چگونگی کارکرد این نظریّه سؤالاتی اساسی در ذهن تداعی میگردد. مشکلات موجود چگونه ایجاد شده است؟، رفع این مشکلات جهانی چگونه امکانپذیر است؟، قدرتهای بزرگ جهانی چه نقشی در رفع این مشکلات دارند و تاکنون چه اقداماتی را انجام داده اند؟. پاسخ به این سؤالات چندان دشوار نیست.
یک ضلع مثلث قدرت، حکومت جهانی است که بنیاسرائیل مرکز استقرار آن را «اورشلیم» میشناسد.
رغم آنکه میان اشرار یهود و قدرتطلبان صهیونیست با آیین موسوی (دین موسی کلیم الله) هیچ نسبتی نیست و ریشههای این تفکّر شیطانی قدرتطلب به کفر و شرک باستانی مصری برمیگردد، گفتوگو از کتاب مقدّس «تورات» و سرزمین قدس، پوششی است که آن باطن را از تیررس نگاه عمومی مردم دور میسازد و سادهلوحان را میفریبد.
در اندیشه های کابالا و در کتاب "زوهر" ( از کتب اصلی این اندیشه ) درخت زندگی شامل ده گوی بزرگ قرار گرفته در ستونهای عمودی است که از طریق ۲۲ کانال یا مسیر به هم متصل شده اند. ده گوی بزرگ Sephirot(سفیرات) نامیده شده و به شماره از یک تا ده تخصیص داده شده اند.
اشاره:
تفکر فراماسونری تفکری بسیار خطرناک و مهلک است و رسوخ آن در لایههای فکری جامعه، بسیار خطرناکتر و مهلکتر. بعد از شکل گرفتن اندیشههای انحرافی در سطوح عالی دولتی، اولین شخصیتی که از این خطر آگاه گردیده و هشدار داد، آیتالله مصباح یزدی بود. این عالم زمانشناس و تیزبین، در فرازهای گوناگون از سخنان خود، به تبیین نشانههای این اندیشه منحرف پرداخته و هشدارهای لازم را در این مورد دادهاند. مطلب حاضر، گزیدهای از بیانات ایشان در این مورد است.