شوراي روابط خارجي CFR
در ماه سپتامبر سال 1961 م. نشرية «كريسچين ساينس مانيتور» مقالهاي به چاپ رسيد كه چنين شروع ميشد:
در خيابان شصت و هشتم واقع در بخش غربي خيابان پارك [در شهر نيويورك]، دو ساختمان زيبا روبهروي هم در دو طرف خيابان قرار گرفتهاند. يكي از آنها مقرّ سفارت «شوروي» در سازمان ملل است ... درست مقابل آن، در ضلع جنوب غربي خيابان هم مقرّ «شوراي روابط خارجي» قرار دارد كه احتمالاً يكي از پر نفوذترين سازمانهاي نيمه علني در زمينة سياست خارجي است.
بيگمان CFR يكي از مقرّهاي نخبگان يا همان گروه محارم قابل شناسايي است. اين شورا در سالهاي مياني دو جنگ جهاني اوّل و دوم شكل گرفت.امروزه بيش از 3300 نفر در اين شورا عضويت دارند. راهيابي به شورا بسيار دشوار و پيچيده است. نامزد ورود به شورا را بايد يكي از اعضا معرفي كند، يك عضو ديگر حمايت كند، بعد مورد تأييد كميتة عضويّت قرار بگيرد، يك كميتة حرفهاي روي آن نظر بدهد و سرانجام مورد تأييد هيئت مديره قرار بگيرد.
«شوراي روابط خارجي»1 به اسم تشكيلات،2 حكومت نامرئي و حتّي وزارت امور خارجة راكفلر معروف شده است. اين سازمان نيمه سرّي، بدون شك به صورت پر نفوذترين گروه سياسي در آمريكا درآمده است.3
اعضاي اصلي شوراي روابط خارجي متشكّل از حدود 1500 نفر از نخبهترين سران حكومت، بنيادها، بانكداران، دانشگاهيان و سران رسانههاي عمومي هستند. جماعتي كه از زمان فرانكلين روزولت تاكنون كلّية پستهاي مهم در كلّية دولتهاي «ايالات متّحدة آمريكا» را در اختيار دارند.
به رغم جايگاه مهمّ تصميمگيري، نفوذ و قدرت CFR در سياست خارجي آمريكا و غرب، دربارهاش كمتر سخن به ميان آمده است.
بيگمان CFR يكي از مقرّهاي نخبگان يا همان گروه محارم قابل شناسايي است. اين شورا در سالهاي مياني دو جنگ جهاني اوّل و دوم شكل گرفت.
امروزه بيش از 3300 نفر در اين شورا عضويت دارند. راهيابي به شورا بسيار دشوار و پيچيده است. نامزد ورود به شورا را بايد يكي از اعضا معرفي كند، يك عضو ديگر حمايت كند، بعد مورد تأييد كميتة عضويّت قرار بگيرد، يك كميتة حرفهاي روي آن نظر بدهد و سرانجام مورد تأييد هيئت مديره قرار بگيرد.
شورا براي اينكه خود را با اوضاع روز بيشتر منطبق سازد، در اوايل دهة 70 چند نفر سياهپوست و جمعي از زنان را به عضويّت خود پذيرفت ...
لورنس اچ.شوپ، نويسندة كتاب پر فروش «تراست مغزهاي امپراتوري»، دربارة تشكيل اين شورا ميگويد:
در تاريخ سيام ماه مه 1919 م. يك گروه از بريتانياييها و آمريكاييها در هتل «ماژستيك پاريس» موافقت كردند كه يك سازمان انگليسي، آمريكايي را تشكيل دهند. اين سازمان به طور رسمي «انيستيتو امور بين المللي» ناميده شد و قرار بود شعبههايي در پادشاهي انگلستان و ايالات متّحده داشته باشد ...
هدف اوّلية گروهها، تلاش براي متّحد كردن دنياي انگليسي زبان بود، مطابق با الگويي كه سيسيل رودس و ويليام تي. استد4 تعيين كرده بودند. پول لازم براي كار سازماني نيز از جانب تراست رودس تأمين ميشد. رودس يك امپرياليست فوق العادّه ثروتمند بود كه ميلش به قدرت، در جملاتي كه زماني خطاب به يك دوست گفته بود، تصوير شده است:
تقريباً سراسر جهان تقسيم شده و آنچه از آن باقي مانده است نيز در حال تقسيم، تسخير يا مستعمره شدن ميباشد. به ستارگاني فكر كن كه شب هنگام در بالاي سر خود ميبينيم؛ اين دنياهاي وسيعي كه ما هرگز نميتوانيم به آنها دست يابيم. من اگر ميتوانستم، سيّارات را نيز به اموال خود ضميمه ميكردم. من اغلب در اين باره فكر ميكنم.
رودس ميگفت كه آرزوي زندگياش «گسترش امپراتوري بريتانيا، در آوردن سراسر جهان نامتمدّن تحت حكومت آن، دستيابي مجدّد به ايالات متّحده و تشكيل يك امپراتوري واحد از نژاد انگلوساكسون» است. براي دستيابي به چنين هدف عظيمي، رودس در سال 1891 م. به فكر بنيانگذاري يك سازمان سراسري جهاني به منظور حفظ و گسترش امپراتوري بريتانيا افتاد. بنابراين هدف اوّليه از تشكيل گروههاي ميزدگرد، تأسيس يك «اتّحادية متشكّل» در سراسر امپراتوري بريتانيا، با يك حكومت امپراتوري واحد و تلاش براي ملحق كردن ساير كشورها به يك امپراتوري بود.
گروههاي ميزگرد به واسطة ديدارها و مكاتبهها، با يكديگر در تماس بودند و در آغاز سال 1910 م. شروع به چاپ مجلّة «ميزگرد» با نويسندگان و حتّي هيئت تحريرية ناشناس كردند.5
شوراي روابط خارجي (CFR)، به عنوان مركزي كه دو بخش خصوصي و دولتي مؤثّر در سياست خارجي ايالات متّحده را به هم پيوند ميزند، از پايگاه پر قدرتي در طبقة سرمايهدار ايالات متّحده برخوردار است؛ در واقع اليگارشي مالي «نيويورك» را در خود جاي داده است. به نظر ميرسد هدفِ ايدهآل از تشكيل شورا، حفظ اتّفاقنظر و سلطة طبقة سرمايهدار در حيطة امور خارجي بوده است.6
پايههاي اين شورا در سيام مه 1919 م. در يك هتل (ماژستيك) در شهر پاريس و با حضور اعضاي انگليسي و آمريكايي گروه ميزگرد ريخته شد.
نويسندة كتاب «هيچ كس جرئت نميكند» تأسيس اين تشكيلات را اينگونه توصيف ميكند:
پس از متاركة جنگ در 11 نوامبر 1918 م. ويلسون و سرهنگ هاوس، سخنگوي محارم به اروپا رفتند؛ با اين اميد كه در قالب جامعة ملل يك حكومت جهاني تأسيس كنند ... هدف سرهنگ (در واقع محارم) اين بود كه از احزاب دمكرات و جمهوريخواه به عنوان ابزارهايي جهت پيشبرد برنامههاي مربوط به تأسيس يك حكومت جهاني بهرهبرداري كند.
در سال 1919 م. سرهنگ هاوس با اعضاي يك «انجمن سرّي» موسوم به «ميزگرد»7 در پاريس ملاقات نمود تا سازماني را تأسيس نمايد كه وظيفة آن تبليغ دربارة شكوه و عظمت حكومت جهاني8 در ميان مردم آمريكا، «انگليس» و اروپاي غربي باشد. البتّه قرار بر اين شد كه كلّية جملات تبليغاتي پيرامون «صلح» به عنوان يك محور اصلي انجام گيرد و طبيعتاً به هيچ وجه نميبايست از نيّت اصلي محارم براي برقراري ديكتاتوري جهاني حرفي به ميان آيد.
تشكيلات ميزگرد ـ كه اينك زمينههاي تأسيس شوراي روابط خارجي را فراهم ميآورد ـ ماحصل يك عمر رؤياي يك سلطان طلا و الماس، به نام سيسيل رودس9 براي تحقّق يك «نظم جديد جهاني»10 است و براي نخستين بار در انگليس پايهگذاري شد.11
گروه ميزگرد، از سال 1914 م. يعني پس از اتمام جنگ، همة تلاش خود را صرف گسترش سازمان مخفي خود در نواحي مختلف كرده بود؛ در حالي كه اين گروه، خود در عاليترين سطوح دولت انگليس فعّاليت داشت. پرفسور كويگلي در اين باره مينويسد:
در پايان جنگ سال 1914 م. مسلّم گرديد كه لازم است سازماني با يك چنين نظامي [گروه ميزگرد] وسيعاً گسترش يابد. انجام اين وظيفة مهم به لرد كورتيس سپرده شد. وي در انگلستان و هر يك از سرزمينها و ممالك تحت سلطة انگليس يك «سازمان جبهه» به صورت وابسته به گروه ميزگرد موجود تأسيس نمود. اين سازمان جبهه كه «مؤسّسة سلطنتي امور بين المللي» خوانده ميشد، در هر ناحيه، افراد مخفي گروه ميزگرد را به عنوان عناصر اصلي در بر ميگرفت. سازمان جبهه در شهر نيويورك به «شوراي روابط خارجي» معروف بود كه با همكاري گروه ميزگرد آمريكا مجموعاً جبهة مؤسّسات انتفاعي ج.پي.مورگان و شركا به حساب ميآمد.
«بيست و پنجمين گزارش سالانة» شوراي روابط خارجي در خصوص پيريزي اين شورا در پاريس چنين ميگويد:
... مؤسّسة امور بين المللي كه در سال 1919 م. در پاريس پيريزي گرديد، ابتدا متشكّل از دو شعبه بود؛ يكي در بريتانياي كبير و يكي هم در ايالات متّحده ...12
اين نقشه را بعدها تغيير دادند تا نوعي استقلال ظاهري به شعب بدهند؛ زيرا:
... عاقلانه به نظر نميرسد كه يك مؤسّسه با چند شعبه داير گردد. بايد ترتيبي داده ميشد كه شوراي روابط خارجي در آمريكا و مؤسّسة سلطنتي امور بين المللي در بريتانيا هر كدام به صورت يك هيئت مستقل جلوه كنند تا مبادا مردم آمريكا بفهمند كه شوراي روابط خارجي در واقع شاخة فرعي گروه ميزگرد است و در نتيجه با يك خشم وطنپرستانه، واكنش شديدي از خود نشان بدهند.13
گروه ميزگرد، تأمين مالي آدولف هيتلر را عهدهدار بود تا جنگ جهاني، فكر تأسيس حكومت جهاني را سرعت بخشد. در جهان حالي كه گروه ميزگرد در «اروپا» سرگرم كار خود بود، شوراي روابط خارجي در تمامي اركان وزارت امور خارجة ايالات متّحده نفوذ ميكرد تا كنترل كامل آن را به دست گيرد.
ظرف همة سالهاي گذشته، عموم وزراي امور خارجه (به جز چند نفر) همگي از اعضاي شوراي روابط خارجه بودند. در حال حاضر، شوراي روابط خارجي سخت سرگرم فعّاليت براي تحقّق هدف نهايي خود [و در واقع هدف نهايي گروه ميزگرد] يعني برقراري يك حكومت واحد بر سرتاسر جهان است، حكومتي كه تحت كنترل محارم و همدستانشان خواهند بود.14
اين شورا همواره نمايندگان مؤسّسات و شركتهاي مهم زير را در جمع خود حاضر دارد:
1. مؤسّسات بانكهاي بين المللي (نظير كوهن، لوب و شركا، چيس مانهاتان، مورگان گارانتي و ...)؛
2. عوامل شركتهاي سهامي (نظير آي.بي.ام، زيراكس، پان آمريكن، جنرال الكتريك و ...)؛
3. شركتهاي سهامي ارتباطات (نظير سازمان تلويزيوني N.B.C ،C.B.S، مجلّة تايم، روزنامة نيويورك تايمز، واشينگتن پست، لس آنجلس تايمز، انتشارات مك گراهيل، مك ميلان، برادران هارپر و ...).
دو نمودار زير جايگاه دو حزب دمكرات و جمهوريخواه را نسبت به شوراي روابط خارجي و همچنين ارتباط اين شورا را با ساير نهادها و همچنين مؤسّسة سلطنتي امور بين المللي و گروه ميزگرد معلوم ميسازد.
كنترل احزاب سياسي آمريكا
شوراي روابط خارجي با مستحكم ساختن جايگاه خود به عنوان يك نهاد و با در اختيار داشتن يك محلّ وسيع براي گردهمايي، يك كادر اداري، نشريه، يك برنامة مطالعه و پژوهش و برپايي يك «مباحثة دائمي در مورد امور بين المللي»، نقش عمدهاي را در تاريخ سياست خارجي آمريكا ايفا كرده است.
تشكيل گروههاي مطالعاتي،
ديدار با رهبران عاليرتبة خارجي به منظور ايراد سخنراني و مباحثه در مورد روابط خارجي حال و آينده،
ارائة خدمات به شركتها،
تنها بخشي از فعّاليتهاي شورا را شامل ميشود.
تعداد مشتريان دريافت كنندة خدمات از 25 شركت در سال 1953 م.
به 157 شركت در سال 1972 م. رسيد.
همانطوري كه انتظار ميرفت، بزرگترين شركتهاي چند ملّيتي، از جمله غولهايي مانند «جنرال موتورز»، «اكزون»، «موزد»، «موبيل»، «تكزاكو»، «كمپاني فولاد ايالات متّحده»، «آرامكو»، «جنرال الكتريك»، «گلف اويل»، «چيس مانهاتان بانك»، ... و بسياري ديگر در طول سالها، مشتري خدمات شورا شدند.15
اگرچه شورا فعّاليت خود را با انتشار مجلّة «فارن افرز» آغاز كرد و در بيرون از شورا، عموماً اين مركز مهم را به عنوان ناشر اين مجلّه ميشناسند؛ امّا شوراي روابط خارجي براي خود هدفي بلندپروازانه در نظر گرفت كه كمتر از تجويز مسيري براي رهبري جهاني سياست خارجي آمريكا نبود. شورا به آموزش افكار عمومي پرداخت تا در نتيجه، بر شكلگيري سياست در داخل دولت نيز تأثير گذارد ... امّا بدون در نظر گرفتن يك جنبة ديگر از فعّاليتهاي شورا كه در شرحهاي كاملاً رسمي از [تاريخچة] آن ناگفته ميماند، اهداف شورا خيالي و برنامههاي آن صرفاً سرگرميهاي روزمرّة آكادميك باقي ميماند. به اين دليل كه شورا تنها در برگيرندة فعّاليتهايي كه رسماً به اسم آن انجام ميگيرد، ديدارهايي كه در ساختمان شورا برپا ميشود يا نشرياتي كه تحت عنوان آن منتشر ميشوند، نيست. از اينها با اهمّيتتر، اين حقيقت است كه شورا مركز شبكهاي از تماسها است كه همة كساني را كه در شكل دادن به سياست خارجي، در داخل و خارج دولت، سهيم هستند، به يكديگر مرتبط ميسازد. اين شبكة تماسها بدون شوراي روابط خارجي نيز وجود ميداشت؛ امّا شورا به استحكام و يگانگي آن كمك ميكند تا خود را به عنوان يك كانون قابل رؤيت تثبيت نمايد. شورا به طور مستمر در جستوجوي مرداني كه در مواضع كليدي قرار دارند يا مرداني كه فكر ميكنند بايد در مواضع كليدي قرار گيرند، است و آنان را در رابطه با يكديگر قرار ميدهد ... از 1945 تا 1972 م.
قريب به نيمي (45%) از كساني كه به عنوان مسئولان عاليرتبة سياست خارجي خدمت كردهاند، عضو شوراي روابط خارجي نيز بودهاند؛16 اين رقم در ميان كساني كه موقّتاً پستي در وزارت امور خارجه داشتهاند، به 69% يعني دو نفر از هر سه نفر ميرسد.
همانطور كه جي. آنتوني لوكاس در مجلّة «نيويورك تايمز» خاطرنشان كرده است: اگر ميخواهيد سياست خارجي را تعيين كنيد، هيچ محفلي بهتر از شورا وجود ندارد كه به آن تعلّق داشته باشيد.
در مورد C.I.A (سيا) مسئلة روابط نزديك دولت و شورا بيشتر تأييد ميشود. مديريّت C.I.A از زمان بنيانگذاري آن در سال 1947 م. در غالب اوقات در دست يكي از مديران يا اعضاي شورا بوده است.
آلن . دبليو . دالس، مدير سيا، يكي از مديران شورا بود و جان . اي. مك كون، ريچارد دهلمز، ويليام كولجا و جرج بوش، همگي اعضاي شورا بودند. نتيجة چنين رابطهاي طبيعتاً اين بوده است كه اعضاي شورا گزارشهاي واقعي را قبل از همه و به موثّقترين شكل دريافت كنند ... بازرسي در مورد مسائل C.I.A نيز غالباً در اختيار اعضاي شورا بوده است.17
پيش از اين اشاره كردم كه رسانههاي پر قدرت، جريانساز و مؤثّر در سياست خارجي آمريكا و حتّي جهان نيز مستقيم يا غيرمستقيم زيرنظر شوراي روابط خارجي قرار دارند.
در صدر اين فهرست، «روزنامة نيويورك تايمز» قرار دارد كه اكثر رهبران آمريكا آن را ميخوانند و تنها روزنامة آمريكايي است كه در «فهرست مريل»18 از ده روزنامة اصلي «برگزيده» در جهان قرار دارد.
در سال 1972م. از ده مدير شركت نيويورك تايمز، سه نفر و از نُه مقام عالي رتبة اجرايي تحريريّة اين روزنامه پنج نفر عضو شورا بودهاند. با دقّت در فهرست نامهاي كتاب «گي تاليز» دربارة نيويورك تايمز، ميتوان حدّاقل نام 20 نفر را كه با اين روزنامه كار ميكنند، يافت كه به شوراي روابط خارجي تعلّق دارند.19
جداول زير، بينياز از هر گونه توضيح و شرح اضافي، جايگاه (CFR) شوراي روابط خارجي آمريكا را معرفي و قدرت تأثيرگذارياش را آشكار ميسازد.
تعداد اعضاي هيئتهاي مديرة سيزده دانشگاه عمده كه همچنين عضو يا مدير شورا نيز هستند.
اين بدان معني است كه 170 تن از اعضاي شورا (از 1440 نفر) و 17 مدير آن با «هاروارد»، 6 تن از مديران شورا با دانشگاه «ييل»، 7 تن با «پرينستون»، 12 تن با «كلمبيا» و 7 تن با «ام.آي.تي.» رابطه داشتهاند (اگرچه به طور نسبي تعداد معدودي از اعضاي شورا در ام.آي.تي حضور يافتهاند) تقريباً 80 تن از اعضاي شورا با دانشگاه كلمبيا، همين تعداد با دانشگاه ييل، حدود 60 نفر با پرينستون و بيش از 40 تن با ام.آي.تي رابطه داشتهاند.20
با نگاهي به همين مجامع از يك زاوية ديگر نيز به نتايج مشابهي ميرسيم. جدول بالا سيزده دانشگاه عمده را با تعداد اعضاي هيئت مديرة آن، كه در شورا نيز عضويّت دارند، نشان ميدهد (دانشگاههايي كه فارغالتّحصيلان آن به احتمال زياد به كتاب مشخّصات اشخاص معروف راه مييابند). در اينجا نيز اين پنج دانشگاه، به علاوة دانشگاههاي «ام.آي.تي» و «جانزهاپكينز» در صدر قرار دارند.21
تعداد اعضاي شورا در ميان هيئت امناي هفت بنياد بزرگ (1971 م.)
در صدر ليست، بنياد راكفلر قرار دارد كه چهارده نفر از هيئت امناي 19 نفرة آن از اعضاي شورا هستند. از اين عدّه، چهار تن، از مديران شورا هستند. جرج هرار،25 مدير بنياد راكفلر عضو شورا و داگلاس ديلون، رئيس آن، يكي از اعضاي هيئت مديرة شورا هستند. صندوق برادران راكفلر نيز پيوند گستردهاي با شورا دارد؛ ازجمله سه برادران راكفلر، ديويد، نلسون و جان.دي سوم و نيز رادمن راكفلر از نسل بعدي، از اعضاي آن هستند و اين غيرمنتظره نيست. شركت كارنگي نيويورك نيز كاملاً به شورا نزديك است. در ميان ده تن از اعضاي شورا كه در هيئت مديرة آن عضويت دارند، دو تن از مديران شورا ديده ميشوند. بنيادهاي كارنگي از زماني كه به وسيلة آندرو كارنگي تأسيس شدند، تنها با يك خانواده ارتباط نداشتهاند؛ امّا بنيادهاي كارنگي خود، نوعي خانواده را ميسازند كه علاوه بر شركت كارنگي، «انستيتوي واشينگتن كارنگي»،26 «بنياد خيريّة كارنگي براي صلح بين المللي»، «بنياد كارنگي براي پيشرفت تعليم»27 و چند صندوق كوچكتر را شامل ميشود. اين بنيادها داراي روابط نزديكي با شورا بودهاند. يك چهارم (19 تن) از كلّية مديران شورا تا سال 1972 م. حدّاقل به عنوان اعضاي هيئت امنا، يا مقامات يكي از بنيادها خدمت كردهاند.28
ادواردگريفين، نويسنده، معتقد است كه شوراي روابط خارجي، در ابتدا تحت تأثير خانوادة جي.بي.مورگان بود. گروه مورگان به تدريج جاي خود را به كنسرسيوم راكفلر دادند.
يكي از نمونههاي استيلاي راكفلر بر شوراي روابط خارجي در اوايل سالهاي دهة 1970 م. زماني مشخّص شد كه ديويد راكفلر از طريق كميتة انتصاب، سردبيري نشرية «فارين اَفِرز» را به ويليام باندي داد كه يكي از مقامات برجستة سيا بود و در جنگ «ويتنام» نقش عمدهاي ايفا ميكرد.
جيمز پرلوف، نويسنده و پژوهشگر كه دربارة شوراي روابط خارجي بررسي ميكند، در مورد روابط شورا و اعضاي دولت مينويسد:
با مراجعه به اسناد تاريخي، مطالب بيشتري روشن ميشود ... تا سال 1988 م. چهارده وزير كشور، چهارده وزير خزانهداري، يازده وزير دفاع و بسياري از مأموران و مقامات برجستة دولتي از اعضاي شوراي روابط خارجي بودند.
بعد از آلن والِس، تقريباً تمامي رؤساي سازمان سيا از اعضاي شوراي روابط خارجي بودهاند.
لاري استراند، پژوهشگر، مينويسد:
بسياري از اعضاي شوراي روابط خارجي داراي منافع مالي هستند؛ زيرا اموال و دارايي آنهاست كه به وسيلة وزارت كشور، نيروهاي نظامي و نيز سازمان سيا حراست ميشود.
بسياري از پژوهشگران به اين نتيجه رسيدهاند كه سازمان سيا نقش نيروي امنيّتي را نه تنها براي شركتهاي آمريكايي، براي دوستان، بستگان و انجمن اخوّتِ شوراي روابط خارجي بازي ميكند.29
جدول زير دربارة پيوندهاي نزديك كمپانيهاي بزرگ با شورا، تصوير روشني به خواننده ميدهد. شركتهاي موجود در اين جدول كه نمايانگر تمامي آن شركتهايي است كه ما قادر به شناسايي بوديم، در سال 1969 م. بيش از چهار عضو شورا را به عنوان مديران يا شركاي خود در اختيار داشتند.
شوراي روابط خارجي (CFR)، به عنوان مركزي كه دو بخش خصوصي و دولتي مؤثّر در سياست خارجي ايالات متّحده را به هم پيوند ميزند، از پايگاه پر قدرتي در طبقة سرمايهدار ايالات متّحده برخوردار است؛ در واقع اليگارشي مالي «نيويورك» را در خود جاي داده است. به نظر ميرسد هدفِ ايدهآل از تشكيل شورا، حفظ اتّفاقنظر و سلطة طبقة سرمايهدار در حيطة امور خارجي بوده است.
شركتهايي كه بيش از 4 عضو شورا از مديران يا شركاي آنها ميباشد
رده بنديهاي جدول نشان ميدهد كه واقعاً بزرگترين شركتها هستند كه نزديكي ويژهاي با شورا دارند. اهمّيت اين مسئله هنگامي روشنتر خواهد شد كه به الگوي تمركز سرمايهگذاري خارجي در دست تعداد محدودي از شركتهاي آمريكايي توجّه شود. بنا به اطّلاعات ارائه شده توسط هري مگدالف40 در سال 1957 م.
چهل و پنج شركت، تقريباً سه پنجم تمامي سرمايهگذاريهاي خارجي مستقيم آمريكا را در اختيار داشتند.41 براي اين شركتها كه غالباً بزرگترين شركتها ميباشند، اهمّيت توأمان صادرات و سرمايهگذاري خارجي بسيار حياتي است.
اين مسئله فقط به اين دليل نيست كه سودهاي به دست آمده از اين فعّاليتها ميتواند به مجموع سودهاي حاصل كمك قابل ملاحظهاي كنند؛ بلكه توليد و صادرات (فرامنطقهاي) قادر خواهند بود تا موقعيّت مناسبي براي رشدي كه بازارهاي اشباع شدة داخلي قادر به تأمين آن نيستند، فراهم آورند.
چنانكه ملاحظه ميشود، تمام گروههاي مالي عمده، دانشگاههاي عمده، بانكهاي عمده و بالأخره رؤساي بنيادهاي مهمّ ايالات متّحده، در رهبري و هدايت شورا مشاركت دارند. برخي از پستها و مناصب شورا براي سالهاي متمادي در اختيار شركتهاي بزرگ بوده است؛ سرمايهداران با نفوذ و آكادميسينهاي مشهوري كه با ايجاد روابط زنجيرهاي محافل مهمّي چون CFR را هدايت كردهاند.
نقشآفريني شورا از بدو جنگ دوم جهاني تاكنون در روابط خارجي نشان ميدهد كه در واقع شوراي روابط خارجي، يك «تراست مغزهاي امپراتوري» است كه از طريق «پروژة دهة هشتاد» براي برنامهريزي و اجراي يك نظم نوين جهاني، در جهت جايگزيني نظمي كه هم اكنون در حال از هم پاشيدگي است، اختصاص دارد.42
پروژة دهة هشتاد، 1973 م. اقدامي از سوي شورا بود تا بحرانهاي پيش روي نظام سرمايهداري، كنترل شود و به عنوان نقشة راهي شناخته ميشد كه شورا از طريق آن هدايت و جهتدهي تغييرات در نظام بين المللي را عهدهدار ميشد. در واقع، شورا از طريق اجراي اين پروژه، با تأثيرگذاري بر روي افكار و اعمال در سطح جهان، سعي در دستيابي به يك نظم نوين جهاني داشت.
هر چند كه پروژة دهة هشتاد شورا مهمترين اقدام طبقة حاكم براي برنامهريزي دراز مدّت در جهت پاسخگويي به بحران كنوني جهان سرمايهداري بود؛ امّا تنها اقدام نبود. در راستاي اين اقدام، به ابتكار رئيس شورا، ديويد راكفلر، در سال 1973 م. سازمان جداگانهاي به نام «كمسيون سه جانبه» تأسيس شد.
آشكار است كه شوراي روابط خارجي در حدود يك قرن گذشته اگر مستقيماً دولت را تحت تسلّط خود نداشته، بر آن نفوذ همه جانبهاي داشته است؛ امّا دست كم در پنجاه سال از اين يكصد سال، نفوذ شوراي روابط خارجي در شراكت با گروه مخفي ديگري به نام «بيلدربرگها» بوده است.43
پينوشتها:
1. CFR.
2. The Establishment.
3. گاري آلن، هيچ كس جرئت ندارد، ص 139.
4. William T.Sread.
5. تراست مغزهاي امپراتوري، ص 22.
6. شورا و اليگارشي مالي نيويورك، دنياي اقتصاد، ش 1945، ص 32.
7. Round Table.
8. World Government.
9. Cicil Rnodes.
10. New World order.
11. هيچ كس جرئت ندارد، صص 135 ـ 136.
12. همان، صص 137 ـ 138.
13. همان، ص 138.
14. همان، ص 147.
15. تراست مغزهاي امپراتوري، صص 47 ـ 48.
16. همان، صص 54 ـ 56.
17. همان.
18. Merrill's List.
19. تراست مغزهاي امپراتوري، ص 60.
20. اين ارقام تخميني بر اساس درصدهايي كه از يك نمونهبرداري تصادفي از اعضاي شورا در سال 1969 م. گرفته شده، محاسبه گرديده است.
21. تراست مغزهاي امپراتوري، ص 67.
22. A.P.Stoan Foundation.
23. Commonwealth Fund.
24. C.F.Kettering Foundation.
25. George Harrar.
26. Carnegie Institute of Washington.
27. Carnegie Foundation for the Advancement of Teaching.
28. تراست مغزهاي امپراتوري، ص 69.
29.مارس، جيم، جهان توطئه، مهدي قراچه داغي، ص 49.
30. E.I.dupont de Nemuors.
31. Chemical Bank.
32. Brown Brothers Harriman and Co.
33. Equitable Life.
34. تراست مغزهاي امپراتوري، ص 83.
35. Mutual of New York.
36. Debevoise' Plimpton' Lyons and Gates.
37. Dacis' Polk' Wardwell' Sunderland' and Kiendle.
38. Sherman and Sterling.
39. Mil Bank' Tweed' Hadley and Mc. Cloy.
40. General American Investors.
41. تراست مغزهاي امپراتوري، ص 84.
42. عنوان كتاب تراست مغزهاي امپراتوري، ص 99.
43. جهان توطئه، صص 50 ـ 51.
اسماعیل شفیعی سروستانی