آیا در شیطانپرستی اعداد مقدّس وجود دارد. آن اعداد کدامند؟
بله. در شیطانپرستی اعدادی مورد تقدیس قرار گرفتهاند و این اعداد عموماً برگرفته از فراماسونری میباشند. این اعداد شامل (3، 7، 9، 11، 13، 33، 69، 666، 2012 و...) است.
به عنوان مثال در مورد عدد 7 باید گفت: این عدد نماد فراماسونری میباشد که البتّه در شیطانپرستی نیز بسیار کاربرد دارد و حرف G که هفتمین حرف از حروف الفبای انگلیسی است، عدد مقدّس فراماسونری نیز میباشد.
عدد 666 نیز به همین صورت گاهی با سه F نمایش داده میشود و حرف F ششمین حرف از حروف الفبای انگلیسی است. البتّه در مورد رموز مربوط به اعداد، مباحث مفصّلی مطرح است که ما در این توضیح مختصر، فقط به سه مورد آخر که مخصوص شیطانپرستی است، بسنده میکنیم؛ زیرا سایر اعداد، کاربرد مشترک بین شیطانپرستی و فراماسونری دارند.
ابتدا در مورد عدد 69 باید گفت که این عدد یکی از نمادهای مبتذل در شیطانپرستی بوده و بیانگر نوعی عمل جنسی میباشد. ناگفته نماند که نماد یین یانگ که در «چین» باستان و برخی هنرهای رزمی نیز کاربرد دارد، به همین منظور و به عنوان تداعی کنندة عدد 69 وارد شیطانپرستی شده است.
عدد 666 نیز طبق اشارة کتاب انجیل باب مکاشفة یوحنّا عدد رمز و حروف ابجد شیطان به زبان لاتین است. بنابراین احترام ویژه به این عدد در شیطانپرستی، به نوعی ذاتی آن است؛ زیرا بیانگر و تداعی کنندة خود شیطان میباشد.
عدد 2012 نیز از اعداد مقدّس شیطانپرستان به حساب میآید؛ چرا که طبق آموزههای شیطانپرستی سال 2012 م. سال آغاز حکومت شیطان بر روی زمین است و آنها معتقد هستند، عیسی مسیح(ع) و خداوند در این سال کشته شده و شیطان اختیار عالم را در دست خواهد گرفت. نباید این اصل را نادیده گرفت که اعتقاد به اعداد، جدای از فلسفة ذاتی آنکه نوعی خرافهگرایی میباشد، در شیطانپرستی یکی از اصول آن بوده و به آن توجّه ویژه میگردد.
شیوع شیطانپرستی در کدام مناطق بیشتر است و آیا در این مسئله فرقی بین مناطق مرفّهنشین و مناطق محروم و دور از پایتخت وجود دارد؟
اصولاً شیطانپرستی در مناطق مرفّهنشین بیشتر به چشم میخورد؛ امّا در مناطق محروم و غیر مرفّه، برخی نوجوانان و جوانان به خاطر مدگرایی و حدّاقل ظاهرسازی یا به اصطلاح مرفّه و موجّه جلوه دادن خود، مبادرت به پوشش ظاهری شیطانپرستی کرده و به نوعی عقدهگشایی میکنند و البتّه این مسئله خود مشکل بزرگی است؛ زیرا همانطور که همه میدانیم در فرقههایی نظیر شیطانپرستی ابتدا مد و پوشش ظاهری، سپس خود فرقه را وارد میکنند. بنابراین نباید خطر این فرقه را برای مناطق محروم دست کم گرفت. ارائة لباسها و زینتآلات ارزان قیمت با نمادهای شیطانپرستی یا حتّی توزیع رایگان آنها (آنچنان که دربارة نماد X به عنوان بوگیر اتومبیل شاهد آن هستیم) یکی از راههای ترویج این فرقه است؛ امّا آنچه مسلّم است، شیوع شیطانپرستی در مناطق مرفّهنشین بیشتر است؛ زیرا آنان از روی آگاهی و تعمّد به شیطانپرستی گرایش پیدا میکنند؛ ولی در مناطق محروم این گرایش از روی جهل یا صرفاً مدگرایی میباشد.
چگونه میتوان با شیطان پرستان بحث کرده و آنان را متقاعد کرد؟
اصولاً شیطان پرستان تمایلی به بحثهای عقلی، خصوصاً دربارة موضوعات و آداب فرقة خود ندارند و بیشتر علاقهمندند که فقط عقاید خود را در یک برخورد یک سویه، طرح و دیگران را به خود ترغیب نمایند. بنابراین اگر کسی بخواهد با آنان به بحث عقلی بنشیند، جلسه را ترک میکنند و این دقیقاً همان دستوری است که آنتوان لاوی به پیروان خود داده است، که عقاید خود را به کسی نگویید؛ مگر آنکه بخواهد بشنود. البتّه این بدان معنا نیست که هرگز نمیتوان یک شیطانپرست را از راه غلط باز گرداند و نتوان او را هدایت کرد؛ بلکه از آنجایی که بسیاری از آنان فقط شیفتة ظاهر متفاوت و مرام سطحی شیطانپرستی شدهاند، در مقابل کلام منطقی خاضع بوده و به حقیقت میپیوندند. مسلّماً بیان زیباییهای فطری اسلام و ناسازگاری شیطانپرستی با روح لطیف انسانی، بیان معضلات و مضرّات فردی و اجتماعی این فرقه و ... میتواند فطرت خفتة بسیاری را بیدار نماید.
مگر انسان ذاتاً خداپرست نیست؛ پس چرا به پرستش شیطان رو میآورد؟
بله. انسان ذاتاً خداپرست آفریده شده است؛ امّا در طول زندگی خود، دچار لغزشهایی میشود که او را از مسیر اصلی خارج میکند و از آنجایی که انسان لذّتجو میباشد، همین لذّتها اگر از مسیر اصلی خارج شود و در مسیر غیر صحیح و غیر اصل خود قرار بگیرد، انسان را از خداوند دور کرده و به شیطان نزدیکتر میکند.
عدّهای چنان با سرعت از خداوند دور میشوند که به پرستش شیطان روی میآورند. آن زمان است که دیگر حتّی لذّتها نیز به درد تبدیل میشود و شیطان در دل به جای خدا مینشیند.
اگر شیطان از عاقبت کارش آگاه است، چرا توبه نمیکند؟ آیا رفتار شیطان میتواند از حکمت خدا باشد؟
مسلّماً شیطان از عاقبت کار خود آگاه است؛ امّا توبه نکردن او به دلیل روحیهای است که دارد. ضرب المثل غلطی در بین ما رواج دارد که میگوید: آب که از سر گذشت، چه یک وجب چه صد وجب.
برخی افراد در ابتدا از روی تکبّر و بعد از روی لجاجت با حق مخالفت میکنند؛ ولی نهایتاً از اعمال خود پشیمان میشوند. عدّهای خود را در مسیر نابودی میبینند و تصوّر میکنند دیگر راه بازگشتی ندارند. مانند کسی که خود را در درّهای عمیق پرتاب کرده باشد، او دیگر امید زنده بودن ندارد. شیطان نیز از این قاعده مستثنا نیست و اگر اراده میکرد، میتوانست باز گردد؛ ولی از توبه سر باز زد.
نکتة دیگر اینکه همین عمل شیطان میتواند یکی از مصادیق حکمت الهی باشد که خداوند او را وسیلة آزمایش بندگان خود در برابر وسوسهها و گناهان قرار داده است؛ چنانکه در برخی روایات این مفهوم مشهود بوده و به آن اذعان شده است. مانند روایت ملاقات پیامبر اسلام(ص) به همراه حضرت علی(ع) با شیطان که در آن ملاقات، امام علی(ع) قصد کشتن شیطان را داشت و پیامبر(ص) ایشان را منع کردند و فرمودند که «او وسیلة آزمایش الهی بندگان تا روز موعود است.»
آیا نماد X از نمادهای شیطانپرستی است؟
بله. نماد ایکس نماد مشترک فرقة کابالا، فراماسونی و شیطانپرستی است که با توجّه به ماهیّت این فرقهها و گروهها، ارتباط آنان در نماد مشترکشان کاملاً مشهود است.
آیا فراماسونها در شیطانپرستی دخالت دارند؟
همانطور که بارها گفته شده است، فراماسونها در تأسیس فرقة شیطانپرستی نقش مستقیم دارند. تفکّرات، عملکردها، نمادها و سایر مسائلی که در فرقههای ماسونی و شیطانپرستی وجود دارد، عمدتاً مشترک است و نباید فراموش کرد که مؤسّس فرقة شیطانپرستی آنتوان اس زاندر لاوی یک یهودی ماسونی بود و شکّی وجود ندارد که عضو تأثیرگذار فراماسونها نیز بوده است و مستندات آن، که عکسها و فیلمهای موجود است، برخی از سران آمریکا و سناتورهای آمریکایی را که با او عکسهای یادگاری گرفتهاند، نشان میدهد. لاوی نفوذ زیادی در میان دولتمردان آمریکا داشت و بر همگان واضح است که چنین نفوذی فقط در اختیار فراماسونها بوده و هست.
ناگفته نماند که در بحث فرقهسازیها، فراماسونها از گروههای بسیار فعّال میباشند که در تأسیس اکثر فرقههای انحرافی در جوامع مختلف دخیل بودهاند. آنچنان که دربارة فرقههای بهائیّت، وهّابیت و شیطانپرستی کاملاً مشهود است.
علائم و نمادهای شیطانپرستی چه چیزهایی هستند؟
قبل از هر چیز باید گفت که شیطانپرستان نماد مستقلّی ندارند و هر چه هست، تقلید از ادیان یا فرقههای دیگر است. با این تفاوت که آنها را وارونه میکنند. آنچنان که مؤسّس این فرقه آنتوان لاوی گفته است: شیطان پرستان همه چیز را وارونه میبینند.
نمادهای شیطانپرستی عبارتند از: صلیب وارونه، ستارة پنج پر وارونه (پنتاگرام)، کردنادو (دست شیطان)، آنخ (نماد گروههای فمینیستی)، علامت گرز و جمجمه، عدد 666 یا FFF، علامت X (برگرفته از فراماسونری و کابالا)، تبر وارونه (نماد وایکینگها) و ...
آيا در ايران كليساي شيطان وجود دارد؟
كليساي شيطان ارگان رسمي شيطانپرستي ميباشد كه تقريباً در تمام كشورهاي جهان تأسيس شده است. حال در برخي كشورها به صورت رسمي و كاملاً شناخته شده (كه اكثراً اين گونه است) و در برخي كشورها، از جمله «ايران» به صورت مخفي و اين كليساها، عمدتاً خانگي هستند؛ يعني شيطانپرستان خانههاي خود را به كليساي شيطان تبديل كردهاند.
و با توجّه به اينكه اين كليساها در ايران مخفي هستند؛ بنابراین برآوردي از آن در اختيار نيست.
مگر شيطان فرشته نبوده است؟ ميگويند فرشتگان قدرت تصميمگيري ندارند، پس چرا شيطان از اطاعت خدا سرپيچي كرد؟
بله فرشتگان تك بعدي هستند و اراده و قدرت تصميمگيري ندارند؛ امّا بايد دانست كه شيطان اصلاً فرشته نبوده كه اين قانون در مورد او صدق كند. آنچنان كه قرآن كريم دربارة شيطان ميفرمايد: «كانَ مِنَ الْجِنّ».1
شيطانپرستي سابقة ديرينهاي در فرهنگ بشري دارد. از آنجايي كه بشر همواره از نديدهها و موجودات اسرارآلود هراس داشته، درصدد برآمده است تا به گونهاي خود را از آن موجود يا مسئله رها سازد و يكي از راههاي بشر براي اين منظور، پناه بردن به خود موجود هراسناك و مرموز بوده است. بنابراین از ديرباز انسانها براي اينكه از قهر شياطين در امان بمانند، براي آنها مراسمات و آداب گوناگون در نظر گرفته و انجام ميدادند كه از جملة آنها ميتوان به رقصهاي گوناگون و قرباني كردن انسان يا حيوانات مختلف اشاره كرد. بنابراين سابقة شيطانپرستي در نزد بشر به بيش از ده هزار سال ميرسد كه در اكثر مناطق جهان باستان مرسوم و معمول بوده است.
آيا يزيديان كه در غرب ايران و برخي كشورهاي غربي ايران زندگي ميكنند، شيطانپرست هستند؟
يزيديان از شيطانپرستان امروزي كه با عنوان سيطينيسم شناخته ميشوند، تفاوتهاي اساسي دارند. هر چند كه ماهيّت هر دوي آنها يكي است. يزيديان قائل به تقديس ملك طاووس ميباشند و اعتقاد دارند او همان شيطان (ابليس) است كه از درگاه خداوند رانده شده و از اين جهت كه اوّلين كسي بود كه بناي مخالفت با خداوند را گذاشت و از او باجخواهي كرد، قابل تحسين و تقديس است.
يزيديان آداب خاصّ خود را دارند كه هر چند تا حدودي با آداب اسلامي شباهتهايي دارد؛ ولي ماهيّت آن آداب با ماهيّت آداب و اعتقادات شيطانپرستي آنتوان لاوي بسيار نزديك است.
پيروان اين فرقه عموماً از كردها هستند كه در كشورهاي ايران، عراق و تركيه سكونت دارند.
آيا شيطانپرستها با آنارشيستها ارتباط دارند؟
آنارشيسم به معناي هرج و مرجطلبي است و از آنجايي كه شيطانپرستي هم قانوني را برنميتابد و بيقانوني محض و گريز از قانون را ترويج ميكند، خود به خود در بين گروههاي آنارشيستي دستهبندي ميشود. شيطانپرستي ارتباط نزديكي با آنارشيسم دارد.
آيا فرقههاي انحرافي وهّابيت يا بهائيّت با شيطانپرستي ارتباط دارند؟
ماهيّت ظاهري وهّابيت و بهائيّت با شيطانپرستي متفاوت است؛ زيرا اين دو فرقه ماهيّت ديني و مذهبي دارند؛ ولي شيطانپرستي ماهيّت ضدّديني.
البتّه همانطور كه گفته شد، فقط ماهيّت ظاهري آنها با هم فرق دارد؛ امّا در باطن يكي هستند؛ زیرا همگي محصول كارخانة فراماسونري ميباشند و يك هدف را دنبال ميكنند و آن تخريب اعتقادات ديني و ضدّيت با اصول و قوانين انساني است. با نگاهي به محتواي اين فرقهها ميتوان به اين مسئله اذعان پيدا كرد.
مطالعة تاريخچة تشكيل اين فرقهها خود بيانگر واقعيّت آنهاست. شيطانپرستي كه توسط يك نفر يهودي ساخته ميشود، بهائيّت در دل رژيم صهيونيستي پرورانده شده و آن را تأييد ميكند و وهّابيت كه توسط انگلیسها بنیانگذاری شده و امروزه یاری دهندة صهیونیسم است كه نمونة بارز آن را در جنگ 22 روزة «غزّه» ميتوان ديد.
آنتي كرايست كيست؟
آنتي كرايست به معناي ضدّ مسيح است. اين لقب به افرادي اطلاق ميشود كه در ضدّیت آشكار با حضرت مسيح(ع) باشند.
عدّهاي اين لقب را با ضدّ مسيح اشتباه ميگيرند و ميگويند: ما كه مسيحيان را كافر ميدانيم پس ضدّ مسيح هستيم.
اين اشتباه از ترجمة غلط كلمة Christ برداشت شده است؛ در حالي كه Christ به معناي مسيح است، نه مسيحيّت.
به هر حال شيطانپرستان خود را ضدّ مسيح ميدانند كه در رأس همة آنان خوانندة معروف راك مرلين منسون است كه خود را رسماً آنتيكرايست خواند و كنسرتهايي را در اين زمينه اجرا كرد و هماكنون عبارت آنتيكرايست بيشتر به مرلين منسون به خاطر شهرتش اطلاق ميگردد.
مؤسّس كليساي شيطان كيست؟ و آيا شعبههاي ديگري هم دارد؟
مؤسّس «كليساي شيطان» آنتوان اس زاندر لاوي است كه مؤسّس فرقة شيطانپرستي نيز ميباشد. بعد از مدّتي مايكل آكينو به خاطر اختلافاتي كه با لاوي پيدا كرد، از او جدا شده و «معبد سِت» را تأسيس كرد. البتّه خود كليساي شيطان كه با عنوان church of satan شناخته ميشود، شاخة متعدّدي دارد كه بنا به نوع نگرش گروههاي شيطانپرستي، آداب خاصّ هر گروه در آن اجرا ميگردد.
بنابراين فرقههاي اصلي شيطانپرستي با توجّه به معابد آنان 2 فرقه است: 1. فرقة كليساي شيطان، 2. فرقة معبد سِت.
آيا شيطانپرستهاي غرب ايران پيروان آنتوان لاوي هستند؟ يا اينكه قديميتر ميباشند؟
شيطانپرستي در غرب ايران، ارتباطي با شيطانپرستي آنتوان لاوي، حدّاقل در نوع فرقهگرايي ندارد؛ زیرا يزيديان كه شيطانپرستان غرب ايران هستند، بسيار قديميتر از شيطانپرستي آنتوان لاوي هستند؛ زیرا قدمت آن به قرن پنجم هجري قمری برميگردد و بزرگ اين فرقه، فردي به نام عدي بن مسافر ميباشد.
اينكه برخي ميگويند، شيطانپرستي ريشه در ازدواج بين جنّ و انسان دارد، صحيح است؟
خير، صحيح نيست. اين اعتقاد به برخي متون «تورات» برميگردد كه عنوان شده است كه حاصل ازدواج پسران خدا (جنّيان) با دختران انسانها ديوان و شياطين هستند و اتّفاقاً علّت بروز طوفان نوح را نيز خشم خدا از اين ازدواج ميدانند.
اين اعتقاد از نظر اسلامي كاملاً غلط است و هم از نظر علمي و عقلي، زیرا اساساً ازدواجي بين انسان و جنّ صورت نميگيرد و اگر هم به فرض موجود ازدواجي رخ دهد، يقيناً منجر به توليد مثل نميگردد و اين از نظر علمي محال است و عقل نيز آن را رد ميكند؛ زیرا در امر ازدواج بايد نوع دو موجود مزدوج يكسان باشد و حدّاقل حيوانيّت موجود باشد. حال چگونه انسان با موجودي كه اساساً جنبههاي جسمانيّت انساني را ندارد، ميتواند ازدواج كند و صاحب فرزند نيز بشود؟!
چه دولتهایی از شیطانپرستی حمایت میکنند؟
از آنجایی که شیطانپرستی یک فرقة انحرافی وابسته به محافل فراماسونری و صهیونیسم بوده، مورد حمایت کشورهای حامی صهیونیسم نیز میباشد. دولتهایی مانند ایالات متّحدة آمریکا، اسرائیل، انگلیس، فرانسه و سایر دولتهای وابسته به این جریان از حمایت کنندگان آشکار و پنهان این فرقه میباشند.
آیا با ظهور امام زمان(عج) شیطان پرستان با ایشان میجنگند؟
در زمان ظهور امام زمان(عج) گروههای بسیاری از کافران و مشرکان با ایشان میجنگند. در این میان شیطانپرستان هم به عنوان مشرکان امروزی از این قاعده مستثنا نیستند. همانطور که حضرت علی(ع) در نهج البلاغه در وصف سپاه صفّین بیان فرمودند: «همانا شیطان سپاه سوار و پیادة خود را فراخوانده و ...»
این بیان امام علی(ع) نشان میدهد که شیطانپرستان به عنوان سپاه شیطان در جنگ با معصوم حضور فعّال داشته و از تمام امکانات خود در این مسیر بهره گرفته و از هیچ تلاشی برای مخالفت و دشمنی فروگذار نمیکنند.
و آنچه مسلّم است، شکست شیطان و شیطانپرستان است. در این باره امام صادق(ع) میفرماید:
«در هنگامی که حضرت مهدی(عج) به مسجد کوفه وارد میشود، شیطان را نزد او میآورند؛ در حالی که دستانش بسته است و میگوید: عجب روز سختی است و در این هنگام حضرت سر از بدن او جدا مینماید.»
و این پایان کار شیطان و شیطان پرستان است.
علل جذّابیت فرقههایی مثل شیطانپرستی چیست؟
انسانها خصوصاً جوانها لذّتجو هستند و عموماً خود را بر اساس لذّت پیش میبرند. از خوردن و آشامیدن گرفته تا رفتارهای فردی و اجتماعی و حتّی رفتار عبادی. شیطانپرستان نیز با توجّه به این خصلت انسانها تمام دستورالعملهای فرقههای خود را بر اساس لذّتهای فردی گذاشته و آزادی بیقید و اباحیگری را ترویج میکنند.
مسلّماً کسانی که برای دین و اعتقاد خود دلیلی ندارند، جز محیط پیرامون خود یا تقلید بر اساس لذّت و میل نفسانی، به این فرقه گرایش پیدا میکنند؛ زیرا همانطور که بیان شد، اساس فرقة شیطانپرستی لذّتطلبی میباشد. آنها حتّی وارد مقولات جدیدتر هم شده و چهرة دیگری از لذّت را معرفی کردهاند و آن درد لذّتبخش است و بسیاری نیز برای تجربه هم شده به این فرقه گرایش پیدا میکنند.
جذّابیت فرقههایی همانند شیطانپرستی بیشتر به خاطر تنوّع لذّتهایی است که در آن وجود دارد و اینکه در این فرقه، هیچ چیز حرام و ممنوعی که با اصل لذّت طلبی در تعارض باشد، وجود ندارد. ناگفته نماند که عدم اطّلاع از زیباییهای اسلام و مذهب تشیّع خود مزید بر علّت است.
شیطانپرستی یک دین است یا فرقه؟ آیا با این الفاظ به آن هویّت نمیدهیم؟
شیطانپرستی یک فرقة انحرافی است که منشأ ضدّ دینی دارد، بنابراین هرگز دین به حساب نمیآید و اینکه از آن به عنوان شیطانپرستی با قید «پرستی» یاد میشود، به خاطر این نیست که دین است؛ بلکه به این منظور است که یک مکتب اعتقادی بوده و مستقیماً اعتقادات افراد را هدف قرار داده است و اصولاً شیطانپرستان، شیطان را به عنوان خدا و خالق نمیپرستند؛ بلکه او را تقدیس کرده یا به عنوان سمبل و نماد مخالفت با دین و خدا معرفی میکنند. پس پرستشی در کار نیست و آداب و رسوم ترسیم شده در شیطانپرستی جنبة نمادین و سمبلیک دارد و چون در برابر دین قرار گرفته، از آداب به اصطلاح دینی در جهت اهداف خود سود میبرد. بنابراین فقط میتوان گفت که شیطانپرستی صرفاً یک فرقه میباشد که طرفدارانی دارد.
امّا اینکه پرسیده شده آیا با این الفاظ که قید پرستش در آن به کار رفته موجب هویّتبخشی به آن میشویم، باید اشاره کرد که این ما نیستیم که به مفاهیم هویّت میبخشیم؛ بلکه خود الفاظ یک بار معنایی داشته و قبلاً وضع شدهاند. شیطانپرستی همان عنوانی است که مؤسّس آن بر آن نهاده و معرفی کرده است و ما نیز در جهت نقد آن ناچاریم از همان عنوانی استفاده کنیم که معروف است، نه اینکه خود عنوانی جدید بر آن فرقه بگذاریم و بعد بخواهیم منظور خود را بفهمانیم و واضح است که اگر عناوین متفاوت باشد، کسی متوجّه نخواهد شد ما دربارة چه فرقه یا مکتبی سخن میگوییم.
در مورد گروه Emo توضیح دهید.
Emo مخفّف کلمة Emotion به معنای هیجان عاطفی یا آشفتگی میباشد و مؤسّس این فرقه، یک نوجوان 17 سالة کانادایی به نام الکس اِوانس میباشد.
گروه Emo از گروههای منحرف اجتماعی به حساب میآیند که عموماً از خانوادة خود جدا زندگی میکنند و همین مسئله هم ناشی از افسردگی شدید در بین آنان است. گرایش شدید به خودکشی، همجنس بازی، قانونگریزی، انزواطلبی، استفاده از موادّ مخدّر، خصوصاً موادّ روانگردان و صنعتی و فرار از واقعیّتهای جامعه، از خصوصیّات بارز اخلاقی اعضای این گروه است و در بین پسران این گروه علاقة زیادی به رفتارهای دخترانه وجود دارد که ریشه در حسّ همجنسگرایی آنان دارد.
اگر کسی خصوصیّت روانپریشی نداشته باشد، نمیتواند در میان آنان حضور پیدا کند. اکثر آنها از القاب سرد و ناامید کننده برای خود، خصوصاً در محیط اینترنت استفاده میکنند. القابی چون: تک پر، تنهاترین، قلب یخی، خسته، باران زده، پسر تنها و ...
به خاطر علاقة زیاد به موسیقی راک نیز یک سبک موسیقی که خشونت کمتری نسبت به سبکهای متال و ... دارد، ابداع کردهاند. البتّه به سایر سبکهای موسیقی راک هم علاقة زیادی دارند.
در مورد پوشش و مُد ظاهری، افراد این گروه، میتوان به لباسهای مارک دار، خالکوبی یا تتو، استفاده از رنگهای سیاه، سورمهای، قرمز و بنفش، خصوصاً برای هایلات کردن مو و ... اشاره کرد.
در مورد Emoها بیشترین موردی که به چشم میخورد و به آن مشهور هستند، مدل مو و طرز لباس پوشیدن آنهاست که آنان را از سایرین متمایز میکند. موهای پف کرده و عموماً صاف که از اطراف سر مانند بید مجنون آویزان است و همچنین استفاده از آرایش سرد و بیروحی که بیشتر به چهرة آنها جلوة افسردگی میدهد، از خصوصیّات دیگر ظاهری آنان است.
کفشهایی با پاشنههای ضخیم یا همراه با دست نوشتههای خود آنان از دیگر خصوصیّات ظاهری برخی از آنان است.
چند نمونه از فیلمهای شیطانپرستی را نام برده و دلیل ارتباط آنها به شیطانپرستی را بگویید.
فیلمهایی که در جهت اهداف شیطانپرستی ساخته میشوند، به سه دسته عمده تقسیم میشوند.
دستة اوّل: فیلمهایی که مستقیماً به موضوع اشاره میکنند، در آنها شیطان یا شیطانپرستان پیروز نهایی فیلم هستند. فیلمهای «طالع نحس»، «پرتقال کوکی» و ... از این دست هستند.
دستة دوم: فیلمهایی که مستقیماً به موضوع اشاره میکنند و در آنها شیطان یا شیطانپرستان شکست میخورند؛ امّا جالب اینجاست که شیطان و شیطانپرستان نه با نیروی الهی، بلکه توسط یک ارتش شیطانی دیگر از بین میروند که برای نمونه میتوان سه گانة «تیغ»، «ون هلسینگ»، «دراکولا» و... را نام برد.
دستة سوم: فیلمهایی هستند که مستقیماً به موضوع شیطانپرستی اشاره نمیکنند؛ ولی قهرمان این دسته فیلمها نیروهای غیرطبیعی و شیطانی در اختیار دارند و میتوان به فیلم «مرد عنکبوتی»، «بتمن»، «شوالیة تاریکی» و ... اشاره کرد. با این تقسیم ارائه شده، ارتباط این سه دسته با شیطانپرستی کاملاً واضح و آشکار میباشد.
راهکارهای مقابله با شیطانپرستی چیست؟
راهکارهای مقابله با شیطانپرستی همان مواردی است که دربارة فرقههای دیگر مطرح است. با این تفاوت که این فرقه از آنجایی که عموماً بر عنصر لذّتجویی تأکید دارد، کمی مقابله با آن مشکل مینماید.
اهمّ راهکارها عبارتند از:
آگاهسازی مردم نسبت به محتوای اصلی این فرقه؛
تبیین اصول اعتقادی اسلام؛
تقویت باورمندی دینی و ملّی در جوانان؛
تقویت بنیانهای خانوادگی؛
شرکت دادن جوانان در فعّالیتهای اجتماعی مناسب؛
ایجاد زمینة تفریحات مناسب سنّ و روحیات جوانان؛
کشف و شناسایی راههای نفوذ این فرقه؛
بیان عاقبت امور پیروان این فرقه؛
و ...
به وجود آورندة فرقة شیطانپرستی چه کسی بوده و آیا با سازمانها یا فرقههای دیگر ارتباط دارد؟
مؤسّس این فرقه آنتوان اس زاندر لاوی است که یک یهودی الاصل میباشد. این پدیده در سال 1966 م. در آمریکا به وجود آمده است.
شیطانپرستی محصول کارخانة فرقهسازی سازمان فراماسونری و صهیونیسم میباشد که با توجّه به ماهیّت این فرقه و شباهتهای بیشک آن به گروههای ماسونی، این مطلب به خوبی اثبات میگردد.
از آنجایی که فرقههای نوظهور عمدتاً تفکّرات مانیفیستی یا همهگونهگرایی دارند، ذات شیطانپرستی با چهرة کریه صهیونیسم بینالملل و سازمان فراماسونری ارتباط تنگاتنگی دارد.
پدیدة شیطانپرستی چه ارتباطی با مسائل دورة غیبت حضرت مهدی (عج) دارد و نهایتاً عاقبت آن، چه خواهد شد؟
همان طور که در برخی روایات وارد شده است، در عصر غیبت و دوران نزدیک به ظهور موعود(عج) دنیا در فساد و تباهی فرو خواهد رفت و ظلم و ستم و گناه فراگیر شده و بسیاری از مردم را در بر خواهد گرفت. البتّه این بدین معنا نیست که تمام مردم دنیا در فساد و تباهی غرق خواهند شد.
به هر حال شیطانپرستی یکی از مصادیق بارز ظلم و تباهی در جهان بوده و آنچه مسلّم است، عاقبت آن نابودی و محو کامل است.
چنانکه در قرآن و روایات آمده است، شیطان به دست امام مهدی(عج) سر بریده شده و پیروان او همه نابود خواهند شد و اختیار زمین به صالحان خواهد رسید و آنان وارثان زمین و صاحب آن خواهند شد. «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» سورة قصص، آیة 5.